یافتن پست: #مرا

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

تو را به جان ِ ستاره دوباره ماه نکِش!
دوباره با قلم ِ باد تکیه گاه نکِش
!
نگاه کن به تبسم به کف زدن به صدا
به روی خنده ی بی استخاره آه نکش!
تو از طراوت ِ بی انتهای پَر زدنی
مرا به جَرم ِ پریدن چنین سیاه نکش!
نگاه ِ سبز ِ من و تو در انتهای وفاست به سوی زردی , ناباورانه راه نکش!
ببین به روی دلم مشق ِ عاشقی کردم به روی مشق ِ شبم خط ِ اشتباه نکش!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:49
+4
roya
roya
در CARLO

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود


گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد


گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود


گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند


مراقب بعضی یک ها باشیم


در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 10:24
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

نگاه می کند اما سرش به بالا نیست نگاه مضطربش حاکی از معما نیست نگاه می کندم ،
عاشقم کند شاید
... مرا که نیمه ی قلبم هنوز پیدا نیست همین دو جمله برای شروع کافی بود:
"عجب هوای قشنگی،بهار زیبا نیست؟
شنیده ام که شما شعرهای زیبایی
سروده اید،
کمی توی شعرتان جا نیست
برای من که دلم بی بهانه می گیرد بگرد توی غزل ها،
ببین که حوا نیست
بگو بیاید اگر شد به پای هم یک عمر... بگو که چشم حسودی نه...
این طرف ها نیست
"
به آسمان و زمین خیره نه...
به چشمانش
که عشق کار دلی دوره گرد اما نیست درون سینه اش انگار بم ترک خورده است
گواه عاشقی اش این سری که بالا نیست
...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 01:17
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای که خود سایه بالای سرم میباشی
مایه برکت چشمان ترم میباشی

کمکم کن که دوباره به تو محتاج شدم
باز در معرکه چشم تو تاراج شدم

چند وقت است مرا عاشق خود ساخته ای
آتش عشق به این غمکده انداخته ای
چند سالست که از چشم تو محروم شدم

باز قربانی این سنت مرسوم شدم

من به چشمان اهوراییت ایمان دارم

با که گویم که ترا دوست تر از جان دارم
همه دار و ندارم همه چیزم  هستی
و بقول دل غمدیده عزیزم هستی

شیوه چشم تو آموخت که عاشق باشم

پای چشمان نجیب تو شقایق باشم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 23:50
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من خدا را دارم

کوله باری بر دوش

سفری می باید : سفری بی همراه

گم شدن تا ته تنهایی محض

سازکم با من گفت : هرکجا لرزیدی : از سفر ترسیدی

تو بگو از ته دل : من خدا را دارم

و اکنون من و سازم چندی است که فقط با اوئیم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 23:44
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نمی دانم چه می خواهم خدایا •
به دنبال چه می گردم، شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من

چرا افسرده است این قلب پر سوز؟

***** •
ز جمع آشنایان می گریزم

به کنجی می خزم، آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگی ها

به بیمار دل خود می دهم گوش

***** •
گریزانم از این مردم که با من

به ظاهر همدم ویکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند

***** •
از این مردم که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند

مرا دیوانه ای بد نام گفتند
***** •
دل من، ای دل دیوانه من
! •
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را بس کن این دیوانگی ها
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 22:22
+5
ADONIS AVOCAT
ADONIS AVOCAT
واسه حسن ختام امروز میزنیم کانال شعر و شما رو تا دیداری دیگر به خدای مهربون میسپارم!



وقتی نمی شود به تو حتی سلام کرد

باید چگونه با تو شروع کلام کرد؟


این بی تفاوتی به تو اصلا نمی خورد

آیا مرا نگاه تو بیهوده خام کرد؟


وقت ورودت از سر مستی نشسته ام..

چشم تو را ندیده .. هر آن کس قیام کرد!


عشقت قرار بود کمی زخمی ام کند

اما شروع قصه به یک انهدام کرد


حرف من و نگاه تو از کی شروع شد؟

ان لحظه ای که کار دلم را تمام کرد


یک لحظه مهربان شوی آخر چه میشود؟

در حق تو دلم چه به جز احترام کرد؟


چشمم به جرم عشق تو شد متهم ولی

فکری برای عاقبت اتهام کرد!

مهرداد بابایی
آخرین ویرایش توسط ADONIS در [1392/05/11 - 17:11]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 17:08
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
دانلود آهنگ به کی بگم با صدای کامران مولایی







[لینک]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 17:07
+7
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
دانلود آهنگ دیگه بستمه با صدای کامران مولایی





[لینک]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 16:45
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

من پشیمانم از آن عشق که پستم می کرد  
بر زبانهای شما دست به دستم می کرد  
مثل احساس کسی سنگ شدم ای مردم
 
تازه با فاصله همرنگ شدم ای مردم  
یک نفر میوه احساس مرا چیدو گذشت
 
گریه ی نیمه شب روح مرا دیدو گذشت
 
یک نفر گریه ی عاشق شدنم را خندید  
لحظه ناب شقایق شدنم را خندید  
من از آن عشق که می مرد حکایت کردم

به خدایی که تو را برد شکایت کردم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 15:39
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ