اشک من در سوگ هجرانت جهانی تر بکرد
پس جهانی درد هجرت را زمن باور بکرد
لاجرم سر دل خود را بگفتم با کسان:
تکسوار قلب من عزم دل دیگر بکرد
آنکه روزی قلب شیدای مرا دزدیده بود
نورسیده فعل عشقش در دلم مصدر بکرد
ارغوان عشق او در دل شکوفه داده بود
حیف از آن دارم که آن بگرفت و او پرپر بکرد
قلب من تازه به کیش عشق او پیوسته بود
شکوه دارم کاو برفت و قلب من کافر بکرد
یا شاید
1391/01/14 - 12:10 ( لايک توسط 2 کاربر )سنگی که زدی بر سر ما بیجهتی نیست
لیلــــــی به تکلف شکند کاسه مجنــــون
در ناامیدی بسی امید است .
1391/01/14 - 12:28 ( لايک توسط 1 کاربر )آخي عزيزم كي كاستو شكست بگو اوخش كنم
1391/01/14 - 19:21حیف که خالمی
1391/01/14 - 19:38اوخي خوب بگو خاله . خجالت ميكشي؟
1391/01/14 - 21:29 ( لايک توسط 1 کاربر )