سیاهه ای از آسمان
چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهائيست
ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشائيست
مرا در اوج مي خواهي تماشا كن تماشا
دروغ اين بودم از ديروز مرا امروز حاشا كن
در اين دنيا كه حتي ابر نمي گريد به حال من
همه از من گريزانند تو هم بگذر از اين تنها
گره افتاد در كارم به خودكرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهي پيش رو دارم
payam65
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا
payam65
زنها هرگز نميگويند ترا دوست دارم ولي وقتي از تو پرسيدند مرا دوست داري بدان كه درون آنها جاي گرفتهاي.«لارو شفوكو»
reza
دختری پشت اسکناس 1000تومانی نوشته بود:
پدر معتادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد!
خدایاچقدر میگیری؟
که بگذاری شب اول قبر.قبل از این که تو از من سوال کنی،من از تو بپرسم!
چرا..........؟
reza
و من با عشق آشنا شدم
و چه کسی این چنین آشنا شده است؟
هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود،
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم،
و هنگامی تشنۀ آتش شدم
که در برابرم دریا بود و دریا بود و دریا....
علـــــــــــــــــی
گفت بنویس میمانم.نوشتم میروم.این غلط املایی مراویرن کرد.حالا باید 100 بار از رو تنهایی بنویسم
payam65
وقتی.....
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم.
و چه سخت است.
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است،
مثل تنها مردن !
*elnaz* *
من ازاین کاش ها بیزارم…
بیزارم وقتى که مرا با خودبه رویاى قشنگت می برند…
مى برند و با برگشتنم دوباره غمى بزرگ رابه دلم می نشانند!
payam65
خدایا! مگذار ،
که: ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر، مرا با کسبه ی دین، با حَمَله ی تعصّب و عَمَله ی ارتجاع، هم آواز کند،
که: آزادی ام اسیر پسند عوام گردد،
که: دینم، در پس وجهه ی دینی ام، دفن شود،
که: عوام زدگی، مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد،
که: آنچه را حق می دانم، به خاطر آن که بد می دانند، کتمان کنم!