یافتن پست: #مرد

amir reza
amir reza
{-21-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 02:40
+3
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
مردی تصمیم گرفت همه ی نگرانی ها و مشکلاتش را به آب بسپارد
اما
هر چه تلاش کرد زنش سوار قایق نشد
{-7-}
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 02:30
+6
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
آنان که "بودنت" را "قدر" نمی دانند
"رفتنت" را "نامردی" می خوانند
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 02:00
+4
Tiam Mohseni
Tiam Mohseni
شیرین بهانه بود! فرهاد تیشه می زد تا باور نکند صدای مردانی را که در گوشش می خواندند،دوستت ندارد...!{-16-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 01:20
+5
Tiam Mohseni
Tiam Mohseni
نشسته ام....
کجا؟!
کنار همان چاهی که تو برایم کنده ای....
عمق نامردیت را اندازه می گیرم!!!!{-51-}
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 01:11
+5
mina
mina
فلز شما چیست؟؟؟

متولدین فروردین : آهن
متولدین اردیبهشت : مس
متولدین خرداد : جیوه
متولدین تیر: نقره
متولدین مرداد: طلا
متولدین شهریور: جیوه
متولدین مهر : مس
متولدین آبان: آهن
متولدین آذر : قلع
متولدین دی : سرب
متولدین بهمن: اورانیوم
متولدین اسفند: قلع
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 00:20
+11
از خدا صدا نمی رسد!
ای ستاره، ای ستارۀ غریب!
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم؟
پس چرا به داد ما نمی رسد؟
ما صدای گریه مان به آسمان رسید
از خدا چرا صدا نمی رسد؟
بگذریم ازین ترانه های درد،
بگذریم از این فسانه های تلخ،
بگذر از من ای ستاره شب گذشت،
قصۀ سیاه مردم زمین،
بسته راه خواب ناز تو.
می گریزد از فغان سردِ من
گوشِ از ترانه بی نیاز تو!
ای که دست من به دامنت نمی رسد؛
اشک من به دامن تو می چکد!
با نسیم دلکش سحر،
چشم خستۀ تو بسته می شود
بی تو، در حصار این شب سیاه،
عقده های گریۀ شبانه ام،
در گلو شکسته می شود

(فریدون [!])
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 22:27
+7
از خدا صدا نمی رسد!
ای ستاره، باورت نمی شود
در میان باغ بی ترانۀ زمین
ساقه های سبز آشتی شکسته است.
لاله های سرخ دوستی فسرده است.
غنچه های نورس امید،
لب به خنده وا نکرده مرده است.
پرچم بلند سرو راستی
سر به خاک غم سپرده است!
ای ستاره، باورت نمی شود
آن سپیده دم که با صفا و ناز
در فضای بیکرانه می دمید
دیگر از زمین رمیده است.
این سپیده ها سپیده نیست
رنگ چهرۀ زمین پریده است!
آن شقایق شفق، که می شکفت
عصر ها میان موج نور،
دامن از زمین کشیده است.
سرخی و کبودی افق،
قلب مردم به خاک و خون تپیده است
دود و آتشِ به آسمان رسیده است
ابرهای روشنی که چون حریر،
بستر عروس ماه بود
پنبه های داغ های کهنه است.
ای ستاره، ای ستارۀ غریب!
از بشر مگوی و از زمین مپرس.
زیر نعرۀ گلوله های آتشین،
از صفای گونه های آتشین مپرس.
زیر سیلی شکنجه های دردناک،
از زوال چهره های نازنین مپرس.
پیشِ چشم کودکان بی پناه،
از نگاه مادران شرمگین مپرس.
در جهنمی که از جهان جداست،
در جهنمی که پیش دیدۀ خداست!
از لهیب کوره ها و کوه نعش ها
از غریو زنده ها میان شعله ها
بیش از این مپرس.

(فریدون [!])
ادامه دارد ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 22:22
+6
سحر
سحر
زن
وجود دارد
روح دارد
قدرت
جسارت
پا به پای یک مرد ، زور دارد
عشق
اشک
نیاز
محبت
یک دنیا آرزو دارد
زن ... همیشه ... همه جا ... حضور دارد
و اگر تمام اینها یادت رفت
تنها یک چیز را به خاطر داشته باش
که هنوز هیچ مردی پیدا نشده
که بخواهد در ایران
جایِ یک زن باشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 22:21
+6
-1
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
چه قدر این دوست داشتنهای بی دلیل خوب است!
مثل همین باران بی سوال که
آرام و شمرده می بارد
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است
که می گویم:
( من تنها نیستم.فقط منتظرم!!)
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 21:25
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ