یافتن پست: #مرگ

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق

هم دعا کن گره تازه نیافزاید عشق

قایقی در طلب موج به دریا پیوست

باید از مرگ نترسید ، اگر باید عشق

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم

شاید این بوسه به نفرت برسد ، شاید عشق

شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

پیله رنج من ابریشم پیراهن شد

شمع حق داشت! به پروانه نمی آید عشق !


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:01
+4
saman
saman
در CARLO
پشت یه موتوره نوشته بود:



.



.



.



.



.



از مرگ نمی ترسم ؛ از راننده زن میترسم!!! 

دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 13:31
+4
saman
saman
در CARLO
یکی از بزرگترین نگـرانــی ھــای زنـدگیـم اینــه که :

بعــد از مرگـم کـی وارث اکانــت بیاتویونی من میشــه؟






فــک کنــم بــایــــد وصیــت نــامــه بنــویسـم!!



دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 13:25
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
جمله “بی تو میمیرم” را هیچوقت باور نکن … من بی تو هنوز زنده ام ، زنده ای که روزی هزار بار آرزوی مرگ دارد !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/21 - 21:46
+8
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوش دارویی و بعداز مرگ سهراب آمدیی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر مارا مهلت امروزو فردای تو نیست من که یک امروز میهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به نازتو جوانی داده ایم دیگراکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب حجران که یکدم در دوچشم من نخفت
دیدگاه  •   •   •  1392/04/21 - 19:20
+6
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
این پسرایی که قدشون بلنده
چشم ابرو مشــــکین
تــــــه ریش دارن
همونایی که پیرهن چهارخونه میپوشن ...










از همین تریبون آرزوی مرگ دوس دخترشونو دارم:D
دیدگاه  •   •   •  1392/04/21 - 13:58
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
زندگی می گذرد، با خوبی ها و بدی هایش، با کمی و کاستیهایش، با آرامش و خشم هایش، حرص و هیجان ها، شاید اما بیش از هر چیز با روزمرگی.
زندگی می گذرد، در تشویش و تردیدها، به سرعت می گذرد، گذشت زمان را حس نمی کنی و فقط حس می کنی که اتفاقی در شرف وقوع است.
آرزو می کنم، هدیه ای برای همه، آنها که می شناسم و نمی شناسم، کاشکی آن اتفاق بیافتد، اتفاقی به نام "خوشبختی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/21 - 11:09
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
از عشق تو ليلي ........... رفتم زير تريلي
*
دنبالم نيا اسيرم مي شي
*
همه از مرگ مي ترسند من از رفيق نامرد
*
در پناه مولا
*
به مد پرستان بگو آخرين مد کفن است
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 22:52
+3
-1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
داداش مرگ من يواش
*
كاش ميشد سرنوشت را از سر نوشت
*
تند رفتن که نشد مردي
چشم انتظارم كه برگردي
*
يا اقدس
يا هيچكس
*
زندگي نگه دار پياده ميشم
آيي بي وفا کجا ميري
اونطرفي که ورود ممنوعه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 22:46
+3
saqar
saqar
بر بالشی که از مرگ "پرندگان" پر شده است
نمی توان خواب "پرواز" دید...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:38
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ