mary jun
آنکه میرود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد- غصه میخورد - بغض میکند - اشک میریزد
تمام این ها روحش را ب آتش میکشد و در انتظار باز گشت کسی ک هرگز باز نخواهد گشت
آرام آرام خاکستر می شود ...
آری
این است خاصیت عشق یک طرفه ...
fereshte
همیشه یک نفر خیانت میکند و میرود
یک نفر هم میماند و تنها میشود
غمگین میشود
سنگ میشود
♥ نگار ♥
گفتنداوعاشقت نیست :گفتم میدانم.
گفتندیعنی دوستت نداره...! گفتم میدانم!
گفتندروزی میرود وتوتنها میمانی...! گفتم میدانم!
گفتندپس چراترکش نمیکنی؟ گفتم؛ این تنهاچیزیست که نمیدانم....!!
fereshte
تنهایی تنهایی تنهایی هیچ چیز به اندازه ی تنهایی غم انگیزنیست ! تنهایی نام بیهوده زندگیست ! وقتی بیداری خسته و غمگینی وقتی میخوابی کابوس میبینی ! سردت میشود انگار برف روی استخوان هایت نشسته باشد تنهایی جهنمی نا متعارف است جهنمی با آتش سرد میان شعله ها از سرمایخ میزنی ! تنهایی هول آور است پر از ظلمت و ناشناختگی مثل خانه ای متروک در حاشیه ی جنگل عبور نسیمی از لابلای علف ها میتواند از ترس دیوانه ات کند . وقتی تنهایی به همه چیز و همه کس پناه میبری پخش میشوی در کوچه وخیابان به جاهایی میروی که نباید بروی به آدم هایی سلام میکنی که نباید... محبوب من ! بیا دست مرا بگیر و مرا بیرون بکش ! از کافه های دود و نیشخند از گلوی شبها از گل و لای روزها من پراکنده شده ام بیا مرا جمع کن از کوچه وخیابان بیا مرا جمع کن از دیگران ! تنهایی درنگ در سنگ است حرف زدن از یاد آدم میرود تنهایی درست مثل پیری ست خمیدن تک درخت است تنهایی تجسم راه های مسدود است بیچارگی روباه است در یک قدمی مرگ و ترن . محبوب من ! من تنهایم بی تو هیچ کاری نمیتوانم بکنم دیگر شعر هم نمی توانم بنویسم و این تنهایی تلخ است تلخ مثل نگاه نوازنده ای که با دست های بریده به پیانو مینگرد .