یافتن پست: #نبودن

ronak
ronak
رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ولی نبودند همراه کسانی بودم که همراهم نبودن وسیله کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم و تو چه دانی که عشق چیست عشق سکوتی است در برابر همه اینها !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 22:14
+7
ronak
ronak
اینجا عشق قندیل می بندد با این واژه های یخ زده نگفته بودی دمای نبودنت زیر صفر است
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 19:28
+5
رضا
رضا
بعد از ماهها گریه فردا قرار است بخندم... نمی دانی این مدت چه بر من گذشت! گاهی به سرم می زد هر چیز و هرکس را با تو اشتباه بگیرم... گاهی آنقدر به خاطراتمان تلنگر می زدم... که از یاد می بردم نبودنت را... گاهی از زبان تو براي خودم دردل می کردم... گاهی هم آنقدر می خندیدم که گریه ام بگیرد... گاهی به سرم می زد تمام شعرهایم را فراموش کنم... اصلاً میخواستم عشق را جلوي در بگذارم، شاید ساعت نُه که شد...!!! گاهی به ع[!]ایت خیره می شدم... به این اُمید که شاید بهانه اي براي غرورت پیدا کنم... گاهی با خودم قرار میگذاشتم که از خواب بپرم... تا بگویم همۀ اینها خواب بود...؟؟! گاهی بی صدا روي تخت خوابم می نشستم، و به فریاد هاي نکشیده ام گوش می دادم........ خلاصه اش را اگر بخواهی، با همین گاهی ها دوریت را باور نکردم...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 16:10
+2
مهسا
مهسا
برای محبت هایی که عمیق اند، ندیدن و نبودن هرگز بهانه از یاد بردن نیست...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 22:07
+3
مهسا
مهسا
نبودنت را بهانه نمیکنم تنهایی را تاب میاورم اگر روزگار میخواهد سهم شادیم را بگیرد باشد اما من سهمم را از تو ذره ای کم نمیکنم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 21:05
+1
مهسا
مهسا
برای نبودن که . . . همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشی میتوانی همین جا پشت تمام بغضهایت گم شده باشی
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 16:38
رضا
رضا
می خواهم همه این روزها بگذرد ... آرام یا تلخ فرقی نمی کند فقط بگذرد ! و من گویی که از کابوس رهایی یافته باشم نفسی عمیق بکشم به تمام رویاهایم ... و در پس همه بودن ها و نبودن ها ... چقدر دلم تنگ است ... گردن روزگار که نمی توان انداخت ! من می مانم... تو می روی و من ... قصه ما چقدر تکراری ست ...!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 10:10
+2
مهسا
مهسا
امروز هم گذشت... با مرور خاطرات دیروز.... با غم نبودنت....و سکوتی سنگین ... و من شتابان ... در پی زمان بی هدف فقط میروم ..فقط میدوم تا صبحی دیگر... طلوعی دیگر …
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 19:39
+2
مهسا
مهسا
نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه میگیرم یک صحرا گذشته است!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 04:29
+4
مهسا
مهسا
آدم هاي ساده را دوست دارم... همان ها كه بدي هيچ كس را باور ندارند! همان ها كه براي همه لبخند دارند! همان ها كه هميشه هستند...براي همه هستند! آدم هاي ساده را بايد مثل يك تابلوي نقاشي ساعت ها تماشا كرد! عمرشان كوتاه است. بس كه هر كسي از راه ميرسد يا ازشان سوء استفاده ميكند يا زمينشان ميزند يا درس ساده نبودن بهشان ميدهد آدم هاي ساده را دوست دارم !.! بوي ناب آدم ميدهند !.!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 21:51
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ