یافتن پست: #نرفته

محمد
محمد
جوانیم را در کشتی کاغذی به دست نا خدایی سپردم ک هیچ گاه ب دریا نرفته بود...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 13:49
+3
AmirAli
AmirAli
ای روزگار
من راههای نرفته بسیار دارم . . .
اما با تو یکی ، زیاد راه آمده ام . . ..

دیدگاه  •   •   •  1392/08/19 - 21:12
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
صه و بی پولی هیچوقت سراغ من نمیاد ، هیچوقت ؛
در واقع هیچوقت نرفته که بخواد بیاد
الانم اینجاست … بچه ها غصه و بی پولی ، غصه و بی پولی بچه ها :|
دیدگاه  •   •   •  1392/08/19 - 16:57
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
ای روزګار …
من راههای نرفته زیاد دارم اما با تو یکی ، زیاد راه آمده ام
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:51

هربار که میخواهم سمتت بیایم یادم میفتد که دلتنگی بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست


ای روزگار
من راههای نرفته بسیار دارم . . .
اما با تو یکی ، زیاد راه آمده ام . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/07/29 - 19:58
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بدبختی هیچوقت سراغ من نمیاد ..

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

در واقع هیچوقت نرفته که بخواد بیاد ..!!!

الانم اینجاس ..!!

سلام کن به عمو ..!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 13:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیوار؛ عکس؛ خاطره؛ مهتاب؛ شب؛ سکوت

کابوس تلخ آینه ها، تار عنکبوت

یک جفت چشم منتظر از سال های پیش

کوچه؛ گریز؛ پنجره؛ عابر، صدای سوت!

نزدیک زنگ خانه ... نه! انگار دور شد

یک سایه در تلاطم شب، قلوه سنگ، شوت!

یادم نرفته! جشن تولّد گرفته ام!

کیک بزرگ خامه ای، گیلاس و شاهتوت

موزیک لایت، وهم و شبح، [!]، نور شمع

باران تند هق هق و ویرانی سکوت

اینبار هم بدون تو تشییع شد دلم

بیست و سه،بیست و چار...من و شمع و اشک...فوت!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:10
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



میگویم:چتربیاورم؟

شایدباران ببارد!

میگویی:زودبرمیگردیم مگرچقدرراه رفتنمان وقت میگیرد؟

میگویم:بعدازسالهاآمده ای که کمی بمانی..

میخواهم تاجایی که میتوانیم قدم بزنیم،

برویم تمام راههای نرفته را..

حالاکه سکوت شب است

تاصبح به تمام راههایی برویم که سالهاست برآنهاقدم نگذاشته ایم..

می خواهم بدویم،

می گویی باشد؛

میرویم تاخودصبح می دویم تاآنجاکه بخواهیم؛

میگویم:چتربیاورم؟شایدباران ببارد!

میگویی:چترنمی خواهد؛

خیال که خیس نمی شود....


دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 20:16
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمـــــــی

             آن را که نیست عالم غم،نیست عالمی

آنانکه لذت دم تیغت چشــــــــــــیده اند

              بر جای زخــــــــم دل نپسندند مرهمی

راز ســـــتاره از من شب زنده دار پرس

              کز گردش سپهــــــــر نیاسوده ام دمی

دل بسته ام چو غنچه به راه نسیم صبح

             بو تا که بشکفد گلم از بوی همدمـــــی

راهی نرفته ام که بپرسم ز رهــــــروی

            رازی نجسته ام که بگویم به محرمـــی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 22:53
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
فقر،گرسنگی نیست،ع .... یانی هم نیست. فقر،چیزی را " نداشتن " است،ولی،آن چیز پول نیست،طلا و غذا نیست

 فقر،همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفته ی یك كتابفروشی می نشیند.فقر،كتیبه سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند

 فقر،پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود

 فقر،همه جا سر میكشد. فقر،شب را " بی غذا " سر كردن نیست. فقر،روز را " بی اندیشه" سر كردن است

 (دکتر علی شریعتی)
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 00:21
+7
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ