یافتن پست: #نشسته

yasaman
yasaman
به نيوتن گفتندبراي چي از افتادن سيب تعجب كردي نيوتن براي اينكه من زير درخت گلابي نشسته بودم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 15:53
+3
عسل ایرانی
عسل ایرانی
آن که در را محکم می کوبد قطعا آشناست آن که در را آهسته می کوبد قصد آشنایی دارد و آن که پشت در نشسته یقینا از همه عاشق تر است و من سال هاست که پشت درتو نشسته ام در را باز کن... و مرا دعوت کن به مهمانی قلبت 16.gif
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 01:03
+6
mina_z
mina_z
آن که در را محکم می کوبد قطعا آشناست آن که در را آهسته می کوبد قصد آشنایی دارد و آن که پشت در نشسته یقینا از همه عاشق تر است و من سال هاست که پشت درتو نشسته ام در را باز کن... و مرا دعوت کن به مهمانی قلبت 16.gif
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 22:50
+5
ronak
ronak
شاید بپرسی از خودت کجامو در چه حالیم؟ برای دلخوشیت میگم خوش باش عزیزم عالیم اما حقیقت اینه که بدون تو شکسته ام رو مرز مرگ و زندگی بدون تو نشسته ام شاید بپرسی از خودت چی شد کجا رفته صدام حق بده بم که بعد تو نخوام با دنیا را بیام شاید بپرسی از خودت چی شد که بی نشون شدم برای دل کندن ازت ندیدی نصف جون شدم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 19:13
+5
مهسا
مهسا
دلــــم مـــی خـــواد وقتـــی پیر شـــدم و دختـــرم ازم پــــرسید عـــشقت کـــی بــــود،؟ بتونــــم بــــا دستــــم بــــه اتــــاق اشاره کنــــم و بــــگم : اونـــجا نشسته..{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 02:21
+5
zahra
zahra
[!] تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی میزون میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! [!] از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ خودم میرم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 00:16
+5
-1
reza
reza
ادامه داستان ترسناک ارنست همينگوي : آخرين انسان زمين، تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند !! رفت درو وا کرد ديد جنتي پشت دره!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:52
reza
reza
کوتاه ترین داشتان ترشناک دنیااااا: رضا تنها آدم باقی مونده رو کره زمین بود و تنها تو اتاقش نشسته بود که یهو یکی در زد!!!! ببشخید که شینم میزانه آخه تو ترکم!!!!{-1-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:33
ronak
ronak
همه خیس کردن خودشونو، اون بابا بزرگ که ردیف چپ نشسته انگار داره کارتون تماشا میکنه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 23:52
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ