یافتن پست: #نشست

ronak
ronak
طرز نشستن آقایون در داخل تاکسی...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 11:06
-2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
سر کلاس راهنمایی رانندگی نشسته بودم .کلاس گرم بود و همه خیس عرق شده بودند . به مسئول کلاس میگم : ببخشید خانم میشه کولر رو روشن کنید میگه :گرمه. گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ هممون از خجالت خیس عرق شدیم.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 22:52
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
توی سلمونی نشسته بودم که یکدفعه یه مرد کچله امد تو. آرایشگر با نیشخند بهش گفت: امدی آب بخوری؟ مرد گفت: پـَـ نـَـ پـَـ امدم موهام کوتاه کنی
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 22:51
+2
Pedram
Pedram
يا رب زتو دل به هر كه بستم توبه بي ياد تو هر كجا نشستم توبه صد بار شكستم و ببستم توبه زين توبه كه صد بار شكستم توبه {-47-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 21:22
+6
تنها
تنها
دیشب با دوستم رفته بودم رستوان.... روبروی تخت ما یه دختر پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود،معلوم بود با هم دوست هستند،ا تفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد.... قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست، دختره شروع کرد به آمار دادن،سرمو انداختم پایین.... دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم، با نگاهش قبول کرد، بلند شدن ،پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت،براش نوشته بودم ..... ..... "خیـــــــلی پستی"
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 21:17
+4
رضا
رضا
کنار هر قطره ی اشکم هزارتا خاطره دفنه انقدر خاطره داریم که گویی قدر یک قرنه گلو می سوزه از عشقت...........
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 11:56
+4
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
دوستم زنگ زده موبایلم میگه ممد پول داری یه خورده بهم بدی؟ بهش میگم: بیا عابربانکم رو بگیر برو. میگه: توش پول داری. گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ گفتم تو خونه نشستی دلت گرفته / گفتم بدم بری یه دوری باهاش بزنی!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 19:59
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
اولی : چرا رفته ای وسط رودخانه نشسته ای؟ دومی : چون می خواهم در جریان باشم!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 02:31
+2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه یهو عمه صاف نشست گفت دِ نـَـه دِ تازه الان بهم ریختس!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 02:27
+2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
فقط حیف نان می تواند یه جمله کلا با فعل بسازه: داشتم میرفتم برم دیدم آمد گرفت نشست گفتم بزار برم بپرسم ببینم میاد نمیاد دیدم میگه نمیخوام بیام برو بذار بگیرم بخواوم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 01:30
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ