حرف های دلت را نمیزنم اما سکوتت را ترجمه کردم به دلم نشست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اقا یه وضع ناجوری شده دیگه نمیشه سر کرایه با راننده تاکسیا بحث کرد دیروز سوار یه تاکسی شدم تا نشستم زرتی اون اهنگ رپه که راجع به راننده تاکسیاست رو پلی کرد لامصب ادمو تو معذوریت اخلاقی شدید قرار میده مخصوصا اون تیکه ای که میگه تو که سر و وعضت کلی می ارزه از همنجا از رپر های عزیز عاجزانه خواستارم اهنگی در راستای نمره گرفتن از اساتید گرام تهیه و پخش نمایید بابااااا عوض این اهنگ قر دارا که فقط از دانشگاه به عنوان محلی برای عاشق شدن نام برده میشود یه چیزی بسازید درد وااقعی ما دانشجو ها رو بگه.والا

توصيه هاي كاربردي،مخصوصه پسر هايي كه زن گيرشون نميياد:

نكته :اين مورد را همه پسر ها بخونند چون شاملِ همه ميشه.


1. اولين دختري كه به تورتون خورد ازش شماره بگيرند (ولي چون در اين كار استعداد نداريد بهتره دور اينكار را خط ِ قرمز بكشيد)


2. اگه خواستيد دختري را زيره نظر بگيريد (كه بيخود كردي) بايد زير چشمي طوري كه متوجه شما نشه زيره نظرش بگيري…

نكته : چون در اين كار هم مثل مورد ِ (۱) ….. نداريد ، بهتره عينك بزنيد.


3. اگه دختري را ديديد كه تنها نشسته سَرِ صحبت را باهاش باز كنيد

و به مورد ِ (۱) مراجعه كنيد .

نكته : قبلش دورو بر تان را يه نگاهي بندازيد چون ممكنه يه دفعه اي يه دست از عقب اون گردن ِ نسبتاَ نحيفتان را بچلاند


4. به هر دختري كه رسيديد سلام كنيد و خود را بچه مثبت نشون بديد

ولي مواظب بعضي لنگه كفش ها باشيد.

5. اگه خواستگاري هر دختري رفتيد و جواب رَد شنيديد نااُميد نشويد خواستگاري يكي ديگه برويد گرچه بازم جوابِ رَد مي شنويد.( پسر بايد پورو باشه)


6. اگه يه دختري را خيلي دوست داريد ولي به شما محل نمي ده، با يه دختره ديگه بيرون بريد طوري كه اون شما را ببينه .

نكته : كه در اين صورت نه تنها به شما ديگه محل نمي ده ،تا كفش هم نثارتان مي كنه.


7. تا مي توانيد سن ازدواج را ببريد بالا چون دخترها،دختر ِنارنج و ترنج اند كه ازآفتاب و سايه مي رنجند.

اگرچه ريسكش خيلي بالا است, ممكن ديگه كسي بهتون دختر نده،

چون ترشي هم تاريخ اِنقضا داره,تا يه حدي مي توان تحملش كرد.

نكته : در صورت موفّق نشدن در اين مورد يه ظرف حتماً آماده كنيد.

حتماً ميپرسي براي چي؟ خوب ديگه، براي ترشي.(ادم كه انقد خرفت نميشه اي باباااا)

8. اينقدر سرِ كوچه و خيابون ها كيشيك نكشيد,كه شايد شتر بخت رد بشه و شما بهش التماس كنيد كه شايد در خونه شما هم بخوابه .

نكته:ممكنه شتر بخت را با شتر ؟ اشتباه بگيريد واونم بخوابه و ديگه بلند نشه.كه در اين صورت(فاتحه مع صلوات)…


9. اگه قيافه نداري،اشكال نداره عوضش ماشين داري …

چي؟!!ماشين نداري… اشكال نداره عوضش خونه داري…

بازم چي؟!! خونه هم نداري…خوب مشكلي نيست چون كار ِ،را كه داري بعداً هم؛ميشه خونه و ماشين خريد.

واي نگو كه كار هم نداري!!! ترشي هم كه اُفتادي، پس بهتره بري يه جايي خودت را گمو گور كُني.

10. يه توصيه : اگه قيافه نداري؛ نري… ابروهات را برداري،صورتت را تيغ بزني، يكمي از لوازم آرايشي مامان

جونت كش بري، همين جوري خوبي (فقط يكمي سرو وَعظت را درست كن).

11. اگه از دوست دختر و هم دانشجويي به جايي نرسيدي چاره اي نداري جزء اين كه، بري سراغ همون دخترها فاميل…

۱2. اگه از قبل سابقه ات خراب نباشد كارت زياد هم مشكل نيست، ولي… شما كه تو ۷ آسمون يه ستاره هم نداريد كارتون خيلي مشكله اما من كُمكتان ميكنم :

تنها لطفي كه ميتونم بكنم اينه كه هُلتون بدم، كه در اين صورت هم ممكنه از چاه در بياند و بي يُفتيد تو درّه (خوب عوضش از دست يكي از سيريش ها راحت مي شيم).

13. اگه از هيچ كدوم از اين ها به نتيجه نرسيدي حتماً مشكل از خودت است بهتره بري پيشه يه روانپزشك اگه اون گفت مشكلي نداري!!! آخه… پس بد شانس هستي، برو خودت

را دخيل كن به يكي از اين امازاده ها شايد حاجت بگيري(ديگه باقيش با خداست و ما هم ديگه دخالت نمي كنيم).

ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست ِ منست

هنر نزد ایرانیان است و بـــس

ندادند شـیر ژیان را بکــس

همه یکدلانند یـزدان شناس

بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شــود

کنام پلنگان و شیران شــود

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد

در این بوم و بر زنده یک تن مباد

غمگین گوشه ای نشسته بود!


دلش می خواست یه دل سیر گریه

کنه


همش با خودش می گفت:مگه من چه بدی ای در حقش کردم


که مثل یه

آشغال منو پرت کرد بیرون از زندگیش…..


همون طور که باخودش حرف

میزد بغضش

ترکید…


سرشو روی زانوهاش گذاشت

و زار زار گریه

میکرد…

که یه هو یکی سرشو

گذاشت بغلش و گفت:با تو بودن

لیاقت میخواد

که هرکسی

نداره….


اون تو رو از زندگیش بیرون نکرد بلکه فهمید که تو اونقدر

با ارزشی که لیاقت نگه داشتنتو

نداره….


گرچه واست خیلی

سخته……..

شاعر یه جوری درباره دونه های انار میگن با نظم و ترتیب یکجا نشسته انگار حالا دونه های ذرت شلوارک پوشیدن تو کوچه گل کوچیم بازی میکنن!

درتاریکترین نقطه
کنج یک اتاق
نشسته ام
ولی
فکرم در هیاهوی
میدان اصلی شهر
در تلاش است
که از عابران
بیش از این
تنه نخورد