mina_z
آن چنان صبورانه عاشقت شدم
و زیر درگاه خانهات،
به انتظار گردش چشمانت نشستهام
که نسیم هم حسودی میکند!
پیدا که میشوی
سرانگشتانم مست میشوند
سبز میشوند
من امشب
پروانههایی را که
از دریچههای بارانی چشمانت پرواز کردند،
گردهم آوردم تا ببینند
که من دیوانه تو هستم
و چشم بسته کنار خیالت زندگی میکنم
@arash_fa
sasan pool
دل میزند ز شوق نوای وصـــــال دوست
به به عجب خدنگ نماید، کــــمال دوست
این نور عرش باشد و یا قــــرص آفتاب
یا آنکه بر فـروغ نشسته جــمال دوست
گويي که بازفصل بهاران رسیــــده است
کز هرطرف چـو باد وزیده شمال دوست
بر عاشقان و خــســـته دلان از وفا بگو
تا با سرور و شـوق نماید سؤال دوست
ای پیر میکده! چـکـــــنم جام آتشین؟
زیرا که نوش کـــرده ام آب زلال دوست
با شوق وبانشاط وشعف «سائس» اینچنین
گوید خدای را کـه: مبادا زوال دوسـت
sasan pool
دنیا بیستون است اما فرهاد ندارد،
و آن تیشه هزار سال است که در شکاف کوه افتاده است
مردم می آیند و می روند اما کسی سراغ آن تیشه را نمی گیرد.
دیگر کسی نقشی بر این سینه سخت و ستبر نمی زند.
دنیا بیستون است و روی هر ستون ،
عفریت فرهاد کش نشسته است.هر روز پایین می آید و
در گوش ات نجوا می کند که شیرین دوستت ندارد.
و جهان تلخ می شود تو اما باور نکن
زیرا که تا عشق هست ، شیرین هست
عشق اما گاهی سخت می شود ،
آنقدر سخت که تنها تیشه از پس آن بر می آید
روی این بیستون ناساز و ناهموار گاهی تنها با تیشه می توا
sasan pool
پایان سریال دروغهایت بود
آخرین لبخندت
و چه ساده بودم من
که تا تیتراژ پایانی
به پای تو نشستم
hadith
یک شب یک نفر از کنار قبرستون رد میشده میبینه همه مرده ها روی قبرشون نشستن. ازشون میپرسه چی شده.میگن سوالهای شب اول قبر لو رفته.گفتن بیرون بشینید تا از دوباره سوال طرح کنیم ...
mitra
نشستم گريه کردم ... واسه دل خودم ... واسه دل تو ... واسه غصه ي پاييز ... واسه تنهايي ميخک توي دفتر شعرم ... واسه سربلندي کاج تو زمستون ... واسه پروانه که سوخت ... واسه شمعي که اب شد تا از قطره هاش ياد بگيرند که سوختن يک طرفه هم ميتونه باش
ali
تو هواپيما نشستم دارم دعا مي خونم بغل دستيم مي گه دعا مي کني سالم برسي؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپيما رو از نزديک ببينم دعا مي کنم سقوط کنيم