یافتن پست: #نوشته

شاهین
شاهین
گاهی برات مهم نیست فلانی چی نوشته ،
ناخودآگاه تا اسمشو میبینی لایک میزنی ، چون اون آدمو دوست داری.
انگار با لایکت میخوای بهش بگی که :
ببین تو هر چی میخوای بنویس، ولی فقط باش…
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 15:33
+3
مهسا
مهسا
طرح آمارگیری خانوار: -شما چند تا بچه دارین؟ - دو تا - ولی توشناسنامه که نوشته سه تا - اونو میگی؟ دکورخونست. فقط وقتهایی که اینترنت قطع میشه میره بیرون یه دوری میزنه{-18-}{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 21:31
+8
مهسا
مهسا
گاهی یه لایک واسه یه نوشته خعلی کمه ،،، باس یه آژانس بگیری یه دو جین لایک و هف هش ده تا بوس بفرستی واسه نویسنده ش ...!{-2-}بعـــــــــــــــله{-7-}
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 20:46
+7
parham
parham
ببین خانوم ، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پانزده هزار کلمه برای

صحبت کردن استفاده میکنند ولی زنها از سی هزار کلمه . دیدیت ثابت شد شما زنها

بیشتر حرف میزنین تا ما مردها؟ خانم : هیچ هم همچنین چیزی نیست . فوقش ثابت

شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره …! ببخشید چی

گفتی؟؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 16:10
+5
t  @  r  @  n  e
t @ r @ n e
جیزغالت بیدم جــیـــگـــر .
.
.
.
هیجان زده نشو !

پشت یه کامیون نوشته بود .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 13:37
+6
حمید
حمید
در SMS
غضنفر یه پازل رو بعد از 3 سال تموم میکنه بهش میگن یکم زیاد طول نکشید؟ میگه نه بابا روش نوشته 5 تا 7 سال!{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 00:57
+2
پاراگلایدر
پاراگلایدر
من هستم توی ایستگاه و مرد جوانی با کیف سامسونت و صورت خسته و تنها. نشسته ام روی نیمکت او راه می رود. نگاهم نمی کند. گمانم حس می کند شاید از تنهاییمان بترسم صورتش را انداخته پایین می رود آن طرف تر . نمینشیند روی نیمکت. زیر چهارچوب هم نمی ایستد. می رود آن طرف. تا نبینمش تا نترسم از تنهاییمان. راست است فکرهاش. راحت ترم وقتی که نیست زیر چهارچوب. راحت ترم وقتی نمی بینمش و ترسم نیست از تنهایی شبانه ایستگاه. فکر می کنم این قوانین نانوشته را کی تصویب کرده است؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 00:17
+2
ronak
ronak
پشه ي عزيز...
چرا نمياي نيشت رو بزني و بعدش گورت رو گم کني؟
چرا ويز ويز ميکني تو گوشم؟
چرا اين قرص آبي رنگ، هيچ تاثيري روي تو نداره؟
اينارو نوشتم و گذاشتم کنار تختم...
فرداش ديدم با يه خط ريز قرمز زيرش نوشته:
مرتيکه ابله، اون دستگاه رو بايد بزني تو برق...
اينقدرم شبا تو تختت سيگار نکش، خفه ام کردي...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 17:39
+4
darya
darya
زن پاشو محکمتر روی گاز فشار داد ، باید خودشو سریع میرسوند...... نه!!! صدای برخورد ماشین با سپر گلگیر روبرویی.... ماشین کاملا نو بود و چند روز بیشتر نبود که اونو تحویل گرفته بودند. چطوری باید جریان تصادف و به شوهرش توضیح میداد.... خدایا!!! باید مدارکش رو حاضر میکرد. در حالی که از یه پاکت قهوه ای رنگ بزرگ مدارکش رو بیرون میکشید، تکه کاغذی از توی اون زمین افتاد. روی اون با خطی کلفت و شتاب زده نوشته شده بود: عزیزم در صورت تصادف یادت باشه، که من تو رو دوست دارم نه ماشین رو! زن اروم گرفت و با لبخندی از ماشین پیاده شد. وقتی پیرهنمون با اتو میسوزه ، قشنگترین ظرف کریستالمون میشکنه، دیوارهای خونه خط خطی میشه یادتون باشه هیچکدوم ارزش شکستن دلی رو نداره
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 17:09
+6
ronak
ronak
اینجا جایی ست که پشتِ دوستت دارم ها هم نوشته شده : ساخت چین !!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:43
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ