saman
كاش كسي بود امشب با من كمي قدم ميزد......
كمي شعر ميخواند و كمي حرف ميزد......
و من برايش درد و دل مي كردم و برايش اشك مي ريختم......
كاش كسي بود امشب و من برايش چاي ميريختم ......
و او با لبخندي و نگاهي برايم دست تكان ميداد.....
كاش كسي بود امشب.....
كمي شعر ميخواند و كمي حرف ميزد......
و من برايش درد و دل مي كردم و برايش اشك مي ريختم......
كاش كسي بود امشب و من برايش چاي ميريختم ......
و او با لبخندي و نگاهي برايم دست تكان ميداد.....
كاش كسي بود امشب.....