یافتن پست: #نگاه

mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
زندگ دیکته گفت و ما
همش پشت غلط . . .
نوشتیم با الف
نقطه گذاشتیم ته خط . . .
منو از اول همه جا نشوندن اخر کلاس
بهم میگن یه کاری کن ، میگن حسابت با . . .
خدا اجازه من دلم بسته به زنجیـــــره
نگاه نکن به مـن ، نگاه بکن به . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 16:33
+8
saman
saman
در CARLO
به كودكي گفتند :عشق چيست؟

گفت : بازي .

به نوجواني گفتند : عشق چيست؟

گفت :رفيق بازي .

به جواني گفتند : عشق چيست؟

گفت : پول و ثروت.

به پيرمردي گفتند :عشق چيست؟

گفت :عمر.

به عاشقي گفتند : عشق چيست؟

چيزي نگفت آهي كشيد و سخت گريست.

به گل گفتم: عشق چيست؟

گفت : از من خوشبو تره .

به پروانه گفتم: عشق چيست؟

گفت :از من زيبا تره .

به خورشيد گفتم عشق چيست؟

گفت: از من سوزنده تره

به عشق گفتم تو آخر چه هستي ؟؟..

گفت نگاهي بيش نيست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 12:17
+7
saman
saman
در CARLO
يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد
ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد
از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از موهايم سفيد مى‌شود
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 11:06
+2
saman
saman
در CARLO
یكی بودو یكی رفت و یكی نیز

تو این تنهایی ام طعم ِ غم انگیز

از این سرخی ِ لاله تا شقایق

دلم پَر پَر شده رو آب و قایق

دلم رنگ ِ نگاه ِ پر گلایه

تو همچون ماهی و من چون ستاره

دلم پر میزنه هر لحظه عاشق

دلم تنگه برات تو این دقایق

واسه بارون اشكامی تو لایق

تو رو دوستت دارم به این حقایق

تو اما میری و غم میشه تكرار

دلم رو میشكنه خدانگهدار .........
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 08:52
+2
sasan pool
sasan pool
دیروز رفتم مرغ بخرم یک بابایی آمد تو گفت یک مرغ کامل چند تا سینه داره؟یعنی با این سوال حکیمانه و مدبرانه من و اون مرغ فروش یک ساعت داشتیم هم دیگرو نگاه می کردیم.{-40-}{-40-}{-40-}{-40-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:14
+6
saqar
saqar
در CARLO
حرفي واسه گفتن نداري...ساكت بودن رو به خيلي حرفا ترجيح ميدي...وميري تو لاك خودت از يه جايي به بعد...ازاينكه دوستت داشته باشن ميترسي ...جاي دوست داشته شدن ها توي تن وفكرو قلبت ميسوزه از يه جايي به بعد...فقط يه حس داري حس بي تفاوتي .نه از دوست داشتن ها خوشحال ميشي ونه از دوست نداشتن ها ناراحت ...از يه جايي به بعد...توي هيجان انگيزترين لحظه ها هم فقط نگاه ميكني...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 19:32
+6
saeed
saeed
دیگر ضربان قلبم را حس نمیکنم، کندترازآنی می زند که برای دم و بازدم خونی در رگهایم جریان یابد... چشمانم را بزور باز میکنم، نگاهم را میچرخانم چقدر لوله و سرم و سرنگ به این جسم بی جان وصل شده!!! صدای بوق دستگاه که نشانگر ضربان ضعیف قلب بی رمقم است را میشنوم!! چرا رهایم نمیکنید؟؟؟؟ چرا برای نفس کشیدن این میت سرگردان تلاش میکنید؟؟؟.... آزادم کنید، بگذارید روحم ازاین قفس تنگ رهایی یابد، چرا مرا با درد و رنج میخواهید؟؟ بگذارید آرامش یابم، من در طلب آرامشم...

آه که چقدر تشنه ام...خیلی.... لبهایم خشکیده است ترک آنها را از فرط تشنگی حس میکنم!!!کمی آب میخواهم ، آب ، آب،آب...اما صدای خشکیده در گلویم را کسی نمیشنود!!تنهایم تنهاتر از همیشه فقط من هستم و نفس هایی مصنوعی که آن را هم دستگاه میکشد نه جسم خودم... کاش از این تخت شکنجه نجاتم دهند، تختی که هر ثانیه جان کندنم را در آن حس میکنم...

با شما هستم سفید پوشانی که مدام گرد تختم میآیید میچرخید و به دستگاهها نگاهی می اندازید تا از زنده بودنم اطمینان یابید بگذارید بروم چرا باور نمی کنید نفس هایم با این مزخرفات بر نمیگردد.... نفسهایم را گرفته اند بر
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:54
+1
saeed
saeed
عکس های زیبای عاشقانه


چشماي تو به من اميد زندگي ميده

دستاي تو گرماي خورشيد و به دست من ميده

اون نگاه عاشق تو منو به زندگي برم گردونده

اون لباي شيرين تو لب منو خندونده

عاشق اينم كه نگاه كنم تو چشمات

غرقم كني توي خيال وروياهات

نميدوني قبل تو چه سختيا كشيدم

طعم تلخ شكستو بدجوري من چشيدم

يه بي وفا بود كه من مثل ديوونه ها

دل بسته بودم بهش ،دلم شد ويرونه ،آه

كاش كه از اول تورو ميديد اين چشام

كاش كه از اول خدا تورو ميذاشت سر رام

باور كن نيمه من تو هستي كه پيدا شدي

از اين به بعد تورو ميخوام با اين كه خيلي ساده اي

بازم ميگم من عاشق چشات شدم

عاشق اون چشاي نازت كه منو ديوونه كرده

اخه چرا خدا فكر دل منو نكرده
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:50
+1
saqar
saqar
در CARLO
به هر دختري كه رسيدي ازش خوشت اومده بهش پيشنهاد رفاقت دادي يا جانماز آب كشده يا اهل رفاقت نبوده ....ولييييييي از هرطرف كه



نگاهش ميكني با 60 70 تا داداش ميبينيش ؟؟؟؟؟؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:34
+6
sahar
sahar
مادرم میگوید خودت را هم بُکُشی ردّ این غم مشکوک پشت ِشیطنت های دائمی نگاهت گم نمی شود . . انگارتنها اوست که می فهـمد . . بـا سـَــر زَمــــین خــــوردَمـــــ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:27
+13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ