یافتن پست: #نگاه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
و آنگاه که صدای زنگ خونه به صدا دراومد
- یعنی کی میتونه باشه این موقع شب؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مدرسان شریف =))))
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:14
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﻣﯿﻤﯿﺮﯾﺪ !؟
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:33
+7
saman
saman
در CARLO
دلی که میشکنه میشه: سوال بی جواب

گفتمش بی تو چه باید کرد؟ عکس رخساره ی ماهش تصویر دو چشم را داد

گفتمش همدم شب هایم کو؟ تاری از زلف سیاهش را داد

وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد

یادگاری به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:08
+5
saman
saman
در CARLO
سهراب گفتی:چشمها را باید شست......شستم ولی !......... گفتی: جور دیگر باید دید.......دیدم ولی !........... گفتی زیر باران باید رفت.....رفتم ولی !...... او نه چشمهای خیس و شسته ام را.......نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید !!!! فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: " دیوانه باران ندیده
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 14:01
+6
saman
saman
در CARLO
غضنفر وارد كابين خلبان شد و گفت: زود برو فرانسه. خلبان نگاهي كرد وگفت: ولي تو كه اسلحه نداري. غضنفر گفت: خاك برسرتون، شما هميشه بايد اسلحه بالاي سرتون باشه، با زبون خوش نمي‏توني بري؟{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 12:34
+6
saman
saman
در CARLO
برای درد بی دوا بگو طبیب می شوی

کمی برای خنده ام بگو که سیب می شوی

اگر چه من حبیبه ام بدان برای این دلم

عزیز نه، کمی برای من حبیب می شوی

برای دوست داشتن ات کمی ترانه می شوم

بمان ولی بدان فقط تو هم رقیب می شوی

و باز با نگاه خود به این دلم اشاره کن

نگو دوباره می روم و تو غریب می شوی

نگو ستاره می شوم که فاصله بهانه است

به هر کجا که بنگرم به دل قزیب می شوی

اگر که جای قافیه نشسته ای کمی بخند

برای درد بی دوا بگو طبیب می شوی
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/12 - 12:33]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 12:31
+4
saman
saman
در CARLO
به التماس نجیبم بخند حرفی نیست

شکسته پای شکیبم بخند حرفی نیست

در امتداد جنونم بیا و رو در رو

به خنده‫های عجیبم بخند حرفی نیست

از آخرین نفس کوچه هم پرم دادند

به این غروب غریبم بخند حرفی نیست

طلسم اشک مرا با فریب دزدیدند

تو هم برای فریبم بخند حرفی نیست

من از عبور نگاهی شکستهام، آری

شکستن است نصیبم بخند حرفی نیست

به حال من پری دل گرفته هم خندید

تو هم بخند حبیبم ـ بخند حرفی نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 11:54
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
برای بعضی دردها

نه می توان گریه کرد نه می توان فریاد زد

برای آرامش بعضی دردها

فقط می توان نگاه کرد و بی صدا شکست…!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 09:12
+5
مهسا
مهسا
الــــــــــــهی بابات قوربونت بره اینجوری نگاه نکن ...{-41-}
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 19:38
+6
saman
saman
در CARLO
اگر شبي از شباي زمستاني مسافري به عنوان گرماي نگاهت به تو پناه آورد تنهايش نگذار ، شايد در گرمترين روزهاي تابستان به خنکيه ي لبخندش محتاج شوي .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 13:33
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ