poria
بارون نميشم که نگي با چه منتي خودشو به شيشه مي کوبه تا نيم نگاهي بيندازم ابر ميشم که از نگراني يه روز باروني هر لحظه پنجره رو بگشايي و من رو تو آسمون نگاه کني
behzad
بهترين لحظات زندگي از نگاه چارلي چاپلين
To fall in love
عاشق شدن
To laugh until it hurts your stomach
.آنقدر بخندي كه دلت درد بگيره
To find mails by the thousands when you return from a
vacation.
بعد از اينكه از مسافرت برگشتي ببيني
هزار تا نامه داري
To go for a vacation to some pretty place.
براي مسافرت به يك جاي خوشگل بري
To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي
To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي
To leave the Shower and find that
the towel is warm
از حموم كه اومدي بيرون ببيني حو له ات گرمه !
To clear your last exam.
آخرين امتحانت رو پاس كني
To receive a call from someone, you don't see a
lot, but you want to.
كسي كه معمولا زياد نمي بينيش ولي دلت
مي خواد ببينيش بهت تلفن كنه
To find money in a pant that you haven't used
since last year.
توي شلواري كه تو سال گذشته ازش استفاده
نمي كردي پول پيدا كني
To laugh at yourself looking at mirror, making
faces.
براي خودت تو آينه شكلك در بي
peyman
خیلی سخته بمونی تنها با یه دنیا بغض و آه
موقع رفتن واسه دلخوشیم حتی نکردی یه نگاه
payam65
مثل شعری عاشقانه ، خواندنت را دوست دارم
مهمان قلب من باش، ماندنت را دوست دارم
آسمان صاف و ساده ، آبی ات را دوست دارم
دور از ابر سیاهی ، نابیت را دوست دارم
نیمه ماهی ، کنج شبها ، دیدنت را دوست دارم
چون گل خوش رنگ و خوش بو ، چیدنت را دوست دارم
من سلام گرم اما ، ساده ات را دوست دارم
آن نگاه بر زمین افتاده ات رادوست دارم
چشمهای از وفا آکنده ات را دوست دارم
گل بخند ، آرام آرام خنده ات را دوست دارم
آنهمه بخشندگی ، افتادگی را دوست دارم
تا تو هستی در کنارم زندگی را دوست دارم
shadmehr
آسمان وقف نگاهت گل من / مانده ام چشم براهت گل من / هرکجا هستی و باشی گویم / که خدا پشت و پناهت گل من
d.m
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیداند که من دنیایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم
ولی اندر سکوتی تلخ میگریم
d.m
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره ازباغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تودید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده ازدست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز....
سال هاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما
سیب نداشت...
آخرین ویرایش توسط
asemanabi در [1391/01/17 - 01:40]