یافتن پست: #نگاه

poria
poria
گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 22:44
+4
mohammad
mohammad
فقط برای خودم هستم...!!!! من..؟! چه دوحرفیه وسوسه انگیزیست..... این من! نه زیبایم ، نه مهـربانم....نه عـاشق و نه محتاج نگاهی...! فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست.... ... فقط برای خودم هستم...خوده خودم ! مال خودم ! صبورم و عجول!! سنگین...سرگردان...مغرور...قـانع....با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد!!! و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم راهت را بگیــر و بـــــــرو حوالی ما توقف ممنــــوع است.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 22:43
+1
poria
poria
نازنینم

عشقم را نه از روی جملات نامه هایم بلکه

از چشمانم بخوان .

کلمات ، عشق باشکوه مرا حقیرو کوچک میکنند .

برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتاب ها نرو

جوابش را در قلبت خواهی یافت .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 22:40
+3
امید
امید
شعر اول حمید مصدق گفته :
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من كرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان می دهد آزارم
و من اندیشه كنان غرق در این پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سیب نداشت
بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:
من به تو خندیدم
چون كه می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیك لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گریه تلخ تو را و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تكرار كنان می دهد آزارم
و من اندیشه كنان غرق در این پندارم
كه چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
ادامه در دیدگاه
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 18:29
+12
امید
امید
مردان هم قلب دارند
فقط صدایشان، یواش تر از صدای قلب یک زن است!
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند!
شاید ندیده باشی؛
اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب
میکنند!
هر وقت زن بودنت را میبینم؛
سینه ام را به جلو میدهم، صدایم را کلفت تر میکنم
تا مبادا...لرزش دست هایم را ببینی !
مرد که باشی ... دوست داری ... از نگاه یک زن مرد باشی ..!
نه بخاطر زورِ بازوها

از طرف یک مرد...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 18:09
+3
مهسا
مهسا
در خود نگاه می کنم که ببینم خطا کجاست ؟ بعد از کمی تامل و قدری سکوت پی می برم آنجا که خالی از خداست...خطاست !!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 17:58
+7
امید
امید
عشق یعنی سالهای عمرسخت
عشق یعنی زهر شیرین ، بخت تلخ
عشق یعنی با "خدایا" ساختن
عشق یعنی چون همیشه "باختن"
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری از شعر و از عطر بهار
عشق یعنی یك تمنا یكنیاز

زمزمه از عاشقی با سوز و ساز

عشق یعنی چشم خیس مست او

زیر باران دست تو دردست او
عشق یعنی خون دل یعنی جفا
عشق یعنی درد و دل یعنی صفا
عشق یعنی یك شهاب و یكسراب
عشق یعنی یك سلام و یك جواب
عشق یعنی یك نگاه و یك نیاز
عشق یعنی عالمی رازو نیاز
عشق یعنی همچو لیلا خون شدن
یا چو مجنون راهی صحرا شدن
عشق یعنی تیشهفرهاد ها
عشق یعنی عالم فریاد ها
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 17:49
+2
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
خدایـــا!

من اینجا، دلم سخت معجزه می خواهد و تـــو انگار

معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا!
5 دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 17:33
+9
-1
مهسا
مهسا
اندوه که از حد بگذرد جایش را می‌دهد به یک بی‌‌اعتنایی مزمن. دیگر مهم نیست: بودن یا نبودن؛ دوست داشتن یا نداشتن. آنچه اهمیت دارد کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند. و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه می‌کنی و نگاه می‌کنی و نگاه...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 17:13
+8
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
من ازتو چیزی نمی خواهم

فقط گاهی نگاهی اشتباهی . . .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 16:19
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ