یافتن پست: #نگاه

سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
نوشتن زيباترين كاردنياست
وزيباتراز آن چشم توست كه آن را ميخواند
نوشتن يعني نگاه كردن در چشم كسي كه
دوستش داريم و من هنوز آنچه را در دست
دارم مينويسم،نه آنچه از دست دادم.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 16:14
+7
hadith
hadith
خدایا...
در انجماد نگاه های سرد این مردم... دلم برای " جهنمت " تنگ شده است!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 00:12
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی لازم است كوتاه بیایی


گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...


اما می توان چشمان را بست و عبور کرد !


گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری ...


گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی ... !
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 18:47
+4
Alireza
Alireza
اهل کاشانم
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند،به سفالینه ای از خاک«سلیک»
پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها، پشت دو برف
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی
پدرم پشت زمانها مرده است
پدرم وقتی مرد،آسمان آبی بود
مادرم بی خبر از خواب پرید خواهرم زیبا شدسهراب
پدرم وقتی مرد پاسبانها همه شاعر بودند
مرد بقال از من پرسید:چند من خربزه می خواهی؟
من از او پرسیدم:دل خوش سیری چند؟
پدرم نقاشی می کرد
تار هم می ساخت،تار هم می زد
خط خوبی هم داشت
باغ ما در طرف سایه دانایی بود
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس وآینه بود
باغ ما شاید،قوسی از دایره سبز سعادت بود
میوه کال خدا را آن روز می جویدم در خواب
آب بی فلسفه می خوردم
توت بی دانش می چیدم
تا اناری ترک ی برمی داشت دست فواره خواهش می شد
تا چلویی می خواند،سینه از ذوق شنیدن می سوخت
گاه تنهایی،صورتش را به پس پنجره می چسبانید
شوق می آمد،دست در گردن حس می انداخت
فکر،بازی می کرد
زندگی چیزی بود مثل یک بارش عید،یک چنار پر سارسهراب
زندگی در آنوقت صفی از نور و عروسک بود
یک بغل آزادی بود
زندگی درآن وقت حوض موسیقی بود
<<سهراب سپهری>>
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 15:45
+5
payam65
payam65
هرگز به كسي نگاه نكن وقتي قصد دروغ گفتن داري!

هرگز به كسي محبت نكن وقتي قصد شكستن قلبش را داری !!!

هرگز قلبي را قفل نكن وقتي كليدش را نداري!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 14:12
+1
sepideh
sepideh
‫مردان هم قلب دارن
فقط صدایش،
یواش تر از صدای قلب یک زن است!
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند! ...
شاید ندیده باشی؛
اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند!
... هر وقت زن بودنت را میبینم؛
سینه ام را به جلو میدهم،صدایم را کلفت تر میکنم ... ... ... ... ...
تا مبادا...لرزش دست هایم را ببینی !
مرد که باشی ...
دوست داری ...
از نگاه یک زن مرد باشی ..!
نه بخاطر زورِ بازوها
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 13:27
+8
-1
مهراوه
مهراوه
چه بگویم که دل افسردگیت
از میان برخیزد؟



نفس گرم گوزن کوهی

چه تواند کردن؟

سردی برف شبانگاهان را

که پر افشانده به دشت و دامن؟
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 12:14
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم
و به اندازه هر برق نگاهت نگران
تو به اندازه تنهایی من شاد بمان
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 12:11
+5
payam65
payam65
مدت زیادی از زمان ازدواجشان می‌گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب‌های خاص خودش را داشت.
یک روز زن که از ساعت‌های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می‌دید، زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد. مرد پس از یک هفته سکوت همسرش، با کاغذ و قلمی‌در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان می‌شود را بنویسید و در مورد آن‌ها بحث و تبادل نظر کنند.

زن که گله‌های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.
مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد.
یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذ‌ها را رد وبدل کردند. مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند…
اما زن با دیدن کاغذ شوهر، خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد.
شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود: ”دوستت دارم عزیزم”
دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 20:40
payam65
payam65
زيباترين تصويري که در زندگانيم ديدم

نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.

زيبــــــاترين سخني که شنيدم

سکوت دوست داشتني توبود.

زيبــــــــــاترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.

زيــــــــباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار توبود.

زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود.

زيبــــــاترين هديه عمرم محبت توبود .

زيباترين تنهاييم گريه براي توبود .

زيباترين اعترافم عشق توبود .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 20:30
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ