یافتن پست: #نگاه

payam65
payam65
مرد ها در چار چوب عشق٬ به وسعت غیر قابل انکاری نا مردند! برای اثبات کمال نا مردی آنان٬ تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و فریب خورده ی یک زن ٬ احساس می کنند مردند. تا وقتی که قلب زن عاشق نشده ٬ پست تر از یک ولگرد٬ عاجز تر از یک فقیر و گدا تر از همه ی گدایان سامره. پوزه بر خاک و دست تمنا به پیشش گدایی میکنند اما وقتی که خیالشان از بابت قلب زن راحت شد ٬ به یک باره یادشان می افتد که خدا مردشان آفرید!!

و آنگاه کمال مردانگی را در نهایت نا مردی جست و جو میکنند
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 18:19
+2
payam65
payam65
وچنان عشقی به دریا داشتم

که با اولین نگاهم به تو

غرق شده خودم را غریبانه دیدم

اما تو...تو که بودی؟

سایه؟یا یک رویای نا پایدار

که دریا را دوست داشتی

فقط به یک نگاه و یک خاطره

من بدون نجات غریق

بی پروا خودم را به آب زدم

که شاید عشق را به تو بیاموزم

تو عشق را نیاموختی!

ومن غرق شدم

و تو ماندی و خاطره شناگری

که عاشق دریا بود

اما شنا نمی دانست
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 18:07
payam65
payam65
سال ها رفته ز دست

جاي پايي كف درگاه من است

كه نگاهش به نگاهم پيوست

سال ها ميگذرد زان شب و مست

ناشناسي كف اين خانه نشست

نمكم خورد و نمكدان بشكست
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 16:54
+1
ramin
ramin
دندانپزشک آخرین دندانِ گرگ را کشید ! نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد ... ! گرگ زیر لب گفت : بخند ... اینست عاقبتِ گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد{-60-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 12:18
+3
payam65
payam65
حرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی ،ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود دیر میشود
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 01:58
+1
danial
danial
برای خوشحال كردن یك زن...

یك مرد فقط نیاز دارد كه این موارد باشد :

یك دوست

یك همدم

یك عاشق

یك برادر

یك پدر

یك استاد

یك سرآشپز

یك الكتریسین

یك نجار

یك لوله كش

یك مكانیك

یك متخصص چیدمان داخلی منزل

یك متخصص مد

یك روانشناس

یك دافع آفات

یك روانپزشك

یك شفا دهنده

یك شنونده خوب

یك سازمان دهنده

یك پدر خوب

خیلی تمیز

دلسوز

ورزشكار

گرم

مواظب

شجاع

باهوش

بانمك

خلاق

مهربان

قوی

فهمیده

بردبار

محتاط

بلند همت

با استعداد

پر جرأت

مصمم

صادق

قابل اعتماد

پر حرارت

بدون فراموش كردن :

تعریف كردن مرتب از او

عشق ورزیدن به خرید

درستكار بودن

بسیار پولدار بودن

تنش ایجاد نكردن برای او

نگاه نكردن به بقیه دختران



و در همان حال، شما باید :

توجه زیادی به او بكنید، و انتظار كمتری برای خود داشته باشید

زمان زیادی به او بدهید، مخصوصاً زمان برای خودش

اجازه رفتن به مكانهای زیادی را به او بدهید، هیچگاه نگران نباشید او كجا می رود.



بسیار مهم است :

هیچگاه فراموش نكنید :

* سالروز تولد

* سالروز ازدواج

* قرارهایی كه او می گذارد



چگونه یك مرد را خوشحال كنیم :

تنهاش بذار
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 00:18
+10
-2
payam65
payam65
دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی…
دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 22:22
مهراوه
مهراوه
در دنیایی که خندیدن جرم است، نگاه کردن گناه است، بوسیدن ناپاک است، پس چگونه ثابت کنم دوستت دارم؟؟
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 20:31
+4
payam65
payam65
گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 19:31
+2
payam65
payam65
اگر دبیر ریاضی بودم ثابت میکردم که چگونه شعاع نگاهت از مرکز قلبم می گذرد


اگر دبیر شیمی بودم نام تو را در قلبم پخش می کردم تا محلول با محبت شود

اگر دبیر دینی بودم می دانستم که بعد از خدا تو را می پرستم


اگر دبیر جغرافی بودم می دانستم که خوش آب و هوا ترین منطقه آغوش گرم تو است و اگر دبیر


زبان بودم


با زبان بی زبانی می گفتم





عاشقتم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 13:01
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ