payam65
بهترین چیز در عالم
رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر باشد...........
Danial
امروز میخوایم از خواننده ای صحبت کنیم که شاید مورد علاقه خیلی ...از شما باشد . همه ما تا کنون به نانسی به صورت یه خواننده در ظاهر نگاه کرده ایم اما بیایید به باطن وی هم بنگریم . همون خواننده ای که در ایران طرفداران میلیونی رو مجذوب خودش کرده . پس از انتشار فیلم 300 که ایران و ایرانی رو در اون فیلم نسلی وحشی خطاب کرده بودند اینک این خواننده زن که از ملیت عرب هست در یک اقدام توهین آمیز و گستاخانه ایران و ایرانیان عزیز و تمدن ما رو زیر سوال برده در حالی که تاریخ و تمدن ما بهترین گواه در این زمینه می باشد . شاید این خانم نانسی فراموش کرده روزگاری را که پدرانشان دختران را زنده به گور می کردند و اگر کتب ایرانی و دانشمندان ایرانی و در واقع تمدن ایران زمین نبود همچنان آنگونه باقی میماندند . برای آگاهی بیشتر از این خانم بد نیست سری به سایت او بزنید و در صفحه اول سایت پیغامی را مشاهده می کنید که مطمئنا دل هر ایرانی را به درد خواهد آورد . اگر کسی از ایران قصد بازدید از سایت این خانم عرب زبان رو داشته باشه متوجه می شه که سایت بر ایرانیان قفل شده وهنگام ورود این پیام رو دریافت خواهید کرد :
saeed
سال 90در یک نگاه:
.
.
.
.
.
قذافی... روح الله داداشی.....
نصرتی و شیث ......
اختــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاس ســــــــــــــــه هزار میلیاردی
شوشول فرنود...
افتادن اون خــــــانمه از روی صندلی...
پ نَ پ ....
گلدن گلاب.......
استـــــــــــــــــــــــــــیو جابز ......
گلشیفته
[!] و [!] ...
طلا دلار ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکه
اُسکار فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرهادی...
و.....
با همه خوب و بدش گذشت ...
Mitra Mohebbi
دندانپزشک آخرین دندانِ گرگ را کشید ! نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد ... ! گرگ زیر لب گفت : بخند ... اینست عاقبتِ گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد ... !
mitra
گاهی دوست دارم بدون پک زدن
فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد
شاید آخر فهمیدم
چه لذتی میبری از تماشای سوختن من
شاید بالاخره قانع شدم...!!!
*elnaz* *
زن سردش شد. چشم باز كرد. هنوز صبح نشده بود. شوهرش كنارش نخوابيده بود. از رختخواب بيرون رفت.
باد پردهها را آهسته و بيصدا تكان ميداد. پرده را كنار زد. خواست در بالكن را ببندد. بوي سيگار را حس كرد. به بالكن رفت. شوهرش را ديد. در بالكن روي زمين نشسته بود و سيگاري به لب داشت. سوز سرما زن را در خود فرو برد و او مچالهتر شد. شوهر اما به حال خود نبود. در اين بيست سالي كه با او زندگي ميكرد، مردش را چنين آشفته و غمگين نديده بود. كنارش نشست.
- چيزي شده؟
جوابي نشنيد.
-با توام. سرد است بيا بريم تو. چرا پكري؟
باز پرسيد. اين بار مرد به او نگاهي كرد و بعد از مكثي گفت.
- ميداني فردا چه روزي است؟
-نه. يك روز مثل بقيهي روزها.
-بيست سال پيش يادت هست.
مرد گفت.
زن ادامه داد.
- تازه با هم آشنا شده بوديم.
-مرد گفت: بله.
سيگارش را روي زمين خاموش كرد و ادامه داد.
-اما بيست سال پيش، پدرت به ماجراي من و تو پي برد. مرا خواست.
- آره، يادم هست، دو ساعتي با هم حرف زديد و تو تصميم گرفتي با من ازدواج كني.
- ميداني چه گفت؟
-نه. آنقدر از پيشنهاد ازدواجت شوكه شدم كه به هيچ چيز ديگري فكر نميكردم
ronak
و من به ♥ تو ♥
نگاه میکنم
و یادم میرود
از ♥ تو ♥ چه میخواستم
برای خودم !
عظمت ♥ تو ♥
مرا غرق میکند
siavash
مهربانی تا کی . . .
بگذار سخت باشم و سرد !!!
باران که بارید . . .
چتر بگیرم و چکمه !!!
خورشید که تابید . . .
پنجره ببندم و تاریک !!!
اشک که آمد . . .
دستمالی بردارم و خشک !!!
دل که رفت . . .
نیشخندی بزنم و سوت !!!
درد آمد . . .
دایوررت کنم ب جای دیگم و بخندم !!!
تکیه گاه شدم . . .
جا خالی بدم و زمین خوردنشُ نگاه کنم !!!
اس اُمد . . .
جواب ندم گوشیمو خاموش کُنم !!!
باختم . . .
بزنَم زیرشُ و قبول نکنم !!!
کسی آمد . . .
بی توجه باشم و بیخیال !!!
mah3a
فقط برای خودم هستم...!!!!!!!!!!
من..؟!
چه دوحرفیه وسوسه انگیزیست.....
این من! نه زیبایم ، نه مهـربانم....نه عـاشق و نه محتاج نگاهی...!
فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست....
فقط برای خودم هستم...خوده خودم ! مال خودم ! صبورم و عجول!!
سنگین...سرگردان...مغرور...قـانع....با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد!!!
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم
راهت را بگیــر و بـــــــرو
حوالی ما توقف ممنــــوع است