maryam
به سلامتی اون پسری که وقتی تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته
بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی
انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی . . .
نیوشا
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش
قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید .
روزنامه
نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه
بود..
او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی
او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او
گذاشت و انجا را ترک کرد.
عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شدکه کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است
مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت
ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
maryam
دستایی رو پیدا کن که در ضعیف ترین حالتت نگهت دارن. چشمایی که در زشت ترین حالتت نگاهت کنن. قلبی رو که وقتی توی بدترین حالت هستی دوست داشته باشه ، اگر تونستی اینارو پیدا کنی بدون که عشق رو پیداکردی.
maryam
من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من...
من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید...
من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید...
********و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود******** .
امید
نوشته ی یک معلم
"می خواهید در آینده چه کاره شوید؟ الگوی شما چه کسی است ؟..."
ادامه در دیدگاه...
sasan pool
آرزوهایم را
هر روز با خدا مرور می كنم
به اسم تو كه می رسم
خداوند با لبخند نگاهم می كند!!!
2
sasan pool
از روزی كه
میخ نگاهت شدم
مدام بر سرم می كوبی !!