یافتن پست: #نگاه

t  @  r  @  n  e
t @ r @ n e
اهل تهرانم پیشه‌ام شوفریست گاه‌گاهی می‌روم جایی سوی دوری دور دور آنجایی که شهر پیداست پیکانی دارم بهتر از هر ماشین رفته بودم سر خط دو سه تایی مسافر بزنم روزگارم بد نیست و حقوقم سر ماه راست در جیب صاحبخانه است بچه‌ام بی‌تاب است و شبی در خواب دید که من بنزی دارم مشکی الگانس ناگهان از خواب پرید با نگاهی نگران گفت به من پشت صد بار گذشتن تاکسی‌ها خواهم مرد پدری دارم بهتر از مادر من پدرم شوفر بود آن زمان گاری بود و باغی پر عطر یونجه پشت تهران شهری است که زمینی دارم که ندارد آبی به سراغ من اگر می‌آیید
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 18:09
+2
Saman Mlh
Saman Mlh
یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد

نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد

خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را

یادمان باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 17:41
+10
-1
sasan pool
sasan pool
این روزها دیگر

تعداد موهای سفیدم را نمی‌دانم

گاهی برای یادبود لحظه‌ای کوچک

یک روز کامل جشن می‌گیرم

گاهی

صد بار در یک روز می‌میرم

حتی

یک شاخه از محبوبه‌های شب

یک غنچه مریم هم

برای مردنم کافی است

گاهی نگاهم در تمام روز

با عابران ناشناس شهر

احساس گنگ آشنایی می‌کند

گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را

آهنگ یک موسیقی غمگین

هوایی می‌کند

اما

غیر از همین حس‌ها که گفتم

و غیر از این رفتار معمولی

و غیر از این حال و هوای ساده و عادی

حال و هوای دیگری

در دل ندارم

رفتار من عادی است
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 14:11
sasan pool
sasan pool
دانشجویی به استادش گفت:
استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 14:06
sasan pool
sasan pool
ای کاش در چشم هایت تردید را دیده بودم

یا از همان روز اول از عشق ترسیده بودم

ای کاش آن شب که رفتم از آسمان گل بچینم

جای گل رز برایت پروانه ای چیده بودم

گل را به دست تو دادم حتی نگاهم نکردی

آن شب نمیدانی اما تا صبح لرزیده بودم

آن شب تو با خود نگفتی که بر سر من چه آمد

با خود نگفتی ز دستت من باز رنجیده بودم

انگار پی برده بودی دیوانه ات گشته ام من

تو عاشق من نبودی و دیر فهمیده بودم{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 13:40
aB'Bas S
aB'Bas S
به این دختر نگاه کنید!!!

این کارهارو انجام بدین:

۱-به ستاره قرمز روی دماغ دختره به مدت ۳۰ ثانیه خیره بشین.
۲- حالا به یک کاغذ سفید یا دیوار سفید نگاه کنین و مرتب پلک بزنین.

حالا چی می بینید؟؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 12:33
+6
نیوشا
نیوشا
ظهر تو خونه داشتم تلوزیون نگاه میکردم دیدم تو کوچه یکی داره اسمم رو بلند صدا میکنه اولش فکر کردم با یکی دیگه کار داره ولی وقتی فامیلی رو هم گفت رفتم دیدم وانت سبزی فروشی هست گفتم تو منو از کجا میشناسی گفت بیا مامانت سر کوچه از من خرید کرد گفت بیام اسمت رو صدا کنم بهت بدم .
:‏|‏
چجور با آبرو آدم بازی میکنن ..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 01:17 توسط Mobile
+9
ramin
ramin
به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته

بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌

انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 00:36
+6
ali rad
ali rad
به آسمان نگاه کن...ببین...
ابرها هم شبیه تو شده اند٬
سریع شکل عوض می کنند و میگذرند!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 22:51
+4
ebrahim
ebrahim
دوستان عزیز توجه بفرمایین وقتی فین میکنین وسط دستمال رو نگاه نکنین کمتر گزارش شده که کسی مروارید فین کرده باشه!!!‬
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 21:05
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ