یافتن پست: #نگاه

M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب

دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «باید ازت

عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.»

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.

نمی خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد!

حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز

صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 21:29
+4
☺SAEED☻
☺SAEED☻
۲ تا زن توی اتوبوس برای یک صندلی خالی دعواشون میشه
راننده میگه اونی که مسن تره بشینه روی صندلی
هر ۲ تا زن به هم نگاه کردن و صندلی خالی ماند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 17:03
+5
ebrahim
ebrahim
ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد ، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد

آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 12:44
+7
ronak
ronak
کاش بفهمند که تو هم می فهمی !
آنگاه که بی صدا می گذری از همه چیز، می فهمی
آنگاه که از بغض و کینه می گذری ، می فهمی
آن دم که دل و لبت سکوت می کنند، باز می فهمی
دارم می رسم به آنجا که نفهمیدن فهمیدن هایم..
دیگر مهم نباشد
اما کاش ... در این عبور
چنگت نزنند
به استخوان می رسد گاهی این زخمها
وسوسه ات میکند کسی
تو هم ناخن در آوری
و یاد بگیری؟؟؟؟ خراش دادن را....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 12:29
+9
t  @  r  @  n  e
t @ r @ n e
ادبيات آقايان هنگام زمين خوردن خانم ها: دوران نامزدي: الهي بميرم چيزيت كه نشد؟ 1 سال بعد از ازدواج: عزيزم بيشتر مواظب باش 3 سال بعد: مگه كوري؟جلو پاتو نگاه كن 5 سال بعد: آخيش ، دلم خنك شد
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 00:19
+4
شاهین
شاهین
به چی نگاه میکنی اسگول؟{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/9 - 23:43
+2
mah3a
mah3a
حدیث داریم اگه فیسبوک تعطیل بشه 4 عضو بدن تشکر میکنن
باسن ..از بس می شینیم
چشم، از بس به صفحه مونیتور نگاه می کنیم
... انگشت..هی موس را فشار میدیم ویا تایپ می کنیم
و مثانه..خوب بلند شو برو خودت را راحت کن .
سنگ کلیه میگیری ..پاشو دیگه
.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/9 - 22:53
+5
امید
امید
تنبل ترین گروه دانشگاه آزاد تهران شرق گروه کامپیوتره
در هفته 4 روز هستن اون 4 روز هم ساعت هاشو نگاه کنید...
(آخه اینم گروه ما داریم)
دیدگاه  •   •   •  1390/12/9 - 17:40
+4
ronak
ronak
عمووو نگاه سیبیلمو{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/9 - 11:52
+5
امید
امید
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش

به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش

می برم تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه

شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو ای جلوه امید محال
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/9 - 00:32
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ