یافتن پست: #نگاه

aB'Bas S
aB'Bas S
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 00:28
+6
مهسا
مهسا
من به دنبال کسی می گردم که نگاهش آبی ست و به دل داغ شقایق دارد شوریده دلان را غم آشفته دلان نیست ای همسفران باری اگر هست ببندید کاین جا اقامتگه ما رهگذران نیست!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 21:52
+7
رضا
رضا
کاش میشد به احساس دروغ گفت کاش میشد به این دل تشر زد کاش میشد که دوری نمی بود یا پشت شهر فاصله احساس نمی مرد کاش دنیا کمی مهربون بود کاش که این لطف که این عشق که این حال و هوایم نمیزد پر خود به دریای خیالم نمیرفت سر کوه نمیرفت سر دشت نمیرفت بیابان بیابان نگاهم بیابان صدایم کاش نمیرفت به هرجا هوس کرد کاش که میشد پرد سوی یارم و میبرد معنای فاصله را ز یادم و معنا میکرد برایم وصالش کاش که احساس بمیرد نبیند که سوختم ز عشق نهانش نهانش
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 20:57
+5
امیرحسین
امیرحسین
روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد! تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت: من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم! در حقیقت من آن را زنده می کنم! حال چطور درآمد سالانه ی من یک صدم شما هم نیست؟! جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت : اگر می خواهی درآمدت ۱۰۰برابر من شود اینبار سعی کن زمانی که موتور در حال کار است آن را تعمیر کنی!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 19:40
+8
رضا
رضا
شب چو بوسیدم لب گلگون او گشت لرزان قامت موزون او
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 19:06
+4
مهسا
مهسا
گفت: اینقدر سیگار نکش، می میری. گفتم: اگه نکشم می میرم. گفت: اگه بکشی با درد می میری. گفتم:اگه نکشم از درد میمیرم. گفت: هوای دودی جلوی درد رو نمیگیره ... گفتم:هوای صاف جلوی مرگ رو میگیره؟ یک کم نگاهم کرد، گفت:پس بکش! گفتم: مرسی،تو ترکم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 02:10
+2
مهسا
مهسا
به دلتنگی هایمـــ دست نزن می شكند بغضــمـــــ یك وقت !! آنگاه غرقـــــ می شوی در سیلابـــــ اشكهایی كه بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 00:48
+2
sasan pool
sasan pool
این بنده خدا رو نگاه کن.میگه سر به دیوار میزنم از لج تو /میشنم یک گوشه زار میزنم از لج تو.اینجوری که طرف حال میکنه که.به جای اینکه بگه من میرم با یک نفر دیگه از لج تو .میرم تنهایی می میزنم به بدن از لج تو از این حرف ها میزنه.خدا یا این حضرات مطرب را به راه راست هدایت کن.عجب دعای با حالی بود خودم حال کردم.{-33-}{-27-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 00:44
پاراگلایدر
پاراگلایدر
این روزها داستانهای محبوبم آنهایی است که هیچ جور روی پرده سینما جای نمی گیرد. انگار آنقدر بزرگ و عمیق است که در هیچ پرده ای ، هیچ فکری، هیچ تخیلی جا نمی گیرد. یک شخصیت مستقل خاص دارد برای خودش. این روزها . فقط کلمه . فقط فکر. نه موسیقی هست نه اشک نه نگاه. فقط این کلماتند که توی ذهنت نقش می بندند تا داستان تو را باز بگویند. داستانی که فقط خاص توی خواننده است. کسی هست بتواند مسخ را بر روی پرده بیاورد؟ کسی هست خشم و هیاهو را بسازد آن طور که فالکنر تو را منقلب می کند؟ اصلا کسی را توان این هست که صد سال تنهایی را بر روی پرده سینما ببیند؟ ولی من هنوز سینما را دوست دارم. هنوز ساعت۵ صبح بیدار می شوم و در شور برنده شدن "جدایی نادر از سیمین" بالا و پایین می پرم و برای پیمان معادی عزیز ذوق می کنم. هنوز موسیقی فیلمهاست که توی ذهنم می ماند و نگاه خاص آن لحظه عاشقی. هنوز دوست دارم داستانهای محبوبم رافیلم کنند و من ببینمشان. هنوز نمی دانم کدامشان بهترند. انگار تنها می دانم باید داستانها را شنید. خواند . دید. انگار این حکایت است که مهم باشد....
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 20:18
+10
reza
reza
خرين اخبار از آفرينش: جنتي با شگفتي نگاه مي کرد؛ انفجار بزرگ روي داد و حيات آغاز شد....
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:55

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ