یافتن پست: #نگاه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم....




دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:46
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دنیا کافی نیست برای شمردن لحظه های تپش قلب تو...

دنیا کافی نیست برای نواختن موسیقی عشق تو که هر سحر برفراز تپه ای می تپد ...

پاییز چه دیوانه وار نجوای خاطره تو را در قلبم نگاه میدارد...

دنیا کافی نیست تا بنگارد نوازش دستت را در میان تارهای موهایم ...





دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:37
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به دلتنگی هایمــ دست نزن

می شكند بغضــمــ یك وقت!

آنگاه غرقـــــ می شـــــــــــوی

در سیلابــــ اشكهایی

كه بهانه ی روانــــ شدنش هستی...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:32
+3
binam
binam
چند وقتیست هر چه می گردم

هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم

نگاهم اما

گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد

و من همیشه به دنبال کسی می گردم

که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...





دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:46
+4
binam
binam







دو فنجان قهوه ریخته ام


کنار سینی گل رُزی برای تو


روی صندلی میز کارت نشسته ای با چشمانی خسته


با دیدن گل ، نگاهت رنگ محبت میگیرد


و من کنار تو می نشینم و از دلم حرف ها میزنم


لبخندت خسته است اما همین برایم کافیست


که تو به من گوش میدهی


با نگاهت درکم میکنی


و با لبخندت به من محبت میکنی


نمیدانی چه لذتی دارد همین که فقط تو را نگاه کنم


با زبان نه


با نگاه نه


با تمام وجودم بهت اثبات میکنم که چقدر دوستت دارم


فنجان قهوه را بر میدارم و جرعه ای می نوشم


از تلخی قهوه پلکی بهم میزنم


هیف که رویای شیرینم به تلخی حقیقت و به پلک زدنی تمام شد


تا کی باید شیرینی رویای من با تلخی حقیقت درآمیخته باشد


من که چیزی نمیفهمم از این تنهایی های خشک شده بر نگاه هایم


خدایا من منتظر نشانه هستم


هنوز هم پای قول هایم ایستاده ایم


.


.


.


.


بی نام

دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:10
+3
binam
binam
چشم هایم را نگاه تو ربود
و دلم را خنده هایت
من متصل شدم به راهی عمیق باتو بودن
در حالی که دیگر تو نیستی!!!!


بی نام
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:05
+3
hamed noori
hamed noori
شیـر و رفقـاش نشسته بودن و خوش میگذروندن.....

بین صحبت شیره نگاهی به ساعتش میندازه و میگه:

"آُه! اُه! ساعت 11 شده! باید برم! خانم خونه منتظره!"
گاوه پوزخندی میزنه و میگه: "زن ذلیلو نیگا ! ادعاتم میشه سلطان جنگلی!"...
شیر لبخند تلخی میزنه و میگه:

"توی خونه یه شیـــر منتظرمه ! نه یـه گاوی مثـل تــو !!!!"
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 12:17
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای

وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای

دیری است آسمان مرا شب گرفته است

خورشید من، برای چه تأخیر کرده‌ای؟

محمد بختیاری
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 18:35
+4
hamed noori
hamed noori
ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺳﺎﻧﺤﻪ ﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ. ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ، ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﺍﻧﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻭﯼ ﻫﻢ ﮐﻮﺭ ﺷﺪ. ﻣﻮﻋﺪ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ.ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﻪ ﺧﻮﺏ! ﻋﺮﻭﺱ ﻧﺎﺯﯾﺒﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ. 20 ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ، ﺯﻥ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ. ﻣﺮﺩ ﻋﺼﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻧﺒﻮﺩ ... ( ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ ﺑﺎﺵ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ) دخترک 6 ساله که سرطان داشت پای اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت: . . . . . من مامانوبابام پول ندارن،میشه قبل از عمل بمیرم...؟ برای سلامتی همه کودکان مبتلا به سرطان دعا کنید . . . .دوست دارم اینقدر این پیام رو فوروارد کنید تا همه ببینن
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 15:56
+6
hamed noori
hamed noori
به سلامتی پسرا که جز عشق خودشون به هیچ کس فکر نمیکنن، شاید به همه نگاه کنن ولی...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 14:06
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ