یافتن پست: #هایم

yagmur
yagmur
دوست مــــــــــجازی من چند وقت است برایت مینویسم و تو میخوانی و گاهی تو مینویسی و من میخوانم حواست به من باشد دوست مــــــــــجازی من بین ما هیچ نقابی نیست این روزها درد دلهایمان را به زبان نمی آوریم تایپ میکنیم مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی پشت هر یک از لایکها یک مخاطب خاص نشسته است میخواند/فکر میکند/گاهی هم گریه میکند/یا میخندد برای چند دقیقه هم که باشد از دنیای واقعی مرخصی میگیری مینشینی برای دل خودت گاهی هم شب و روز میچرخی در این دنیای رمز دار ولی میدانم قد تمام لبخندهایت تنها هستی اگر همدمی بود که مجازی نمیشدی دوست مــــــــــجازی من گاهی آنقدر احساس نزدیکی میکنیم که دستمان به مانیتور میخورد بیخود میشویم بین یک دنیا دروغ و اعتقاد فراموش میکنیم خودمان را دور میزنیم منطق و باورهایمان را میخندیم/گاهی هم دروغ میگوییم آنقدر که با تـــــــــــو راحت هستم با خودم نیستم نمیدانم.... شاید این معجزه ی مـــــجازی بودنت باشد دوست مجازی من بودنت را قدر میدانم و دوستت دارم !:):):)
دیدگاه  •   •   •  1393/04/19 - 17:57
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
ای خدایی ک به من نزدیکی.......
خبر از دلهر ه هایم داری...
خبر از چک چک ارام صدایم داری؟
ای خدایی ک پر از احساسی
چینی روح مرا بند بزن
تو ک در عرش بلند
تکیه بر تخت حکومت داری
تو ک دنیا همه از پشت نگاهت پیداست
تو ک ذوق و هنرت را ب سرم می باری
و مرا با همه ی رنجش جان می خواهی
چینی روح مرا بند بزن
دیدگاه  •   •   •  1393/04/14 - 19:56
+6
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
در اغوش خدا گریه کردم تا نوازشم کند پرسید بنده ام عشقی که به تو دادم کجاست؟اشکهایم را پاک کردم و گفتو در اغوش دیگری جا مانده...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/5 - 17:45
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
دست هایم...
به تو نمیرسد
به خودم حتی
به آسمان که ایـــــــــــــــــــــن همه بلند است هم

تنها،
تنها همین خاطره ها هستند که شیرین و تلخ
همین حوالی زندگی میکنند
و دستت هم که نرسد؛
خودشان را می رسانند بر پیکرت
و تاب می خورند در تاریک و رشن لحظاتت

حقا که وفادار ترند!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/25 - 23:29
+5
maryam
maryam
وقتی تو نیـــستی.. زانوهایم را در آغوش میگیرم تا همه بدانند: آغوشم جای هر کسی نیست...
دیدگاه  •   •   •  1393/03/25 - 15:04
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
فـاجـــعـه اینجـاست

که چشم هایم

دیگر با من و بغض هایم

نمیسـازنـد
دیدگاه  •   •   •  1393/03/23 - 15:47
+1
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاری است
که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است
تمام روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما
شبم قرین شکنجه ، دچار بیداری است
رها کن آنچه شنیدی و دیده ای ، هر چیز
به جز من و تو و عشق من و تو ، تکراری است
مرا ببخش ! بدی کرده ام به تو، گاهی
کمال عشق ، جنون است و دیگرآزاری است
مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیست
ببخش اگر نفسم ، سرد و زرد و زنگاری است
بهشت من ! به نسیم تبسمی دریاب
جهانِ جهنم ما را ، که غرق بیزاری است
دیدگاه  •   •   •  1393/03/22 - 18:26
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا چشم هار ابستم ، آرزویم تو شدی
فکر رفتن کردم سمت وسویم تو شدی
تا که لب وا کردم ،گفتگویم تو شدی
در میان سکوت شبهایم ،جستجویم تو شدی
زیر باران پر احساس خیال ،شستشویم تو شدی
هرکجا بودی من ،رو به رویم تو شدی
مهربان !در تمام قصه های من هیچ کس جز تو نبود
همه اویم ، تو شدی...
دیدگاه  •   •   •  1393/03/18 - 21:22
+3
maryam
maryam

دلم 
نه تنگ شده ،
نه گرفته است !!
.
دلم 
فقط...
هوای تــــــــو را کرده که ...
.
.
.
عمیق بخندی به تمام عاشقانه هایم
و
من 
بچگی کنم به وسعت تمام آغوش مردانه ات !!!
.
دیدگاه  •   •   •  1393/03/18 - 09:25
+3
*elnaz* *
*elnaz* *

سگی پارس می کند



و ناگاه



پایم گیر می کند به فلسفه ی هگل



و تمام حرفهای عاشقانه ام



از چمدان پدری ام می ریزند بیرون



دستم را می گذارم بر اشک هایم



و دود بهمن آبی را می دهم بیرون



..



سگ پارس می کند و من می ترسم



از چشهمایش که نه !



از درد کنج چشم هایش



و تمام تنم که نه



تمام ته مانده ی تکه هایی از دلم می لرزند



..



می ایستم



پک بعدی را عمیق تر میزنم 



واژه هایم را تقسیم می کنم



و اشک هایم را پاک ..


دیدگاه  •   •   •  1393/03/17 - 22:54
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ