یافتن پست: #هایم

alifabregas
alifabregas
همینکه آرزوهایم را خاک کردم
به آرامش رسیدم
چه ساده بود خوشبختی......
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 20:48
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
خدایا ایوب را بفرست تا برایش از صبر بگویم...

خدایا حرفهایم بوی ناشکری میدهد...

اما تو بزرگ و ای!

به حساب درد و دل بگذار...!!!
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/04/11 - 19:39]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 19:39
+5
saman
saman
در CARLO
اون وقتـها که بــچـه بودیـم خــوب یـادتـه بـازیـهایی که با هم میکردیـم خوب یـادتـه
آن روزهامن بودم وتو،یه دوستی بچگونه شب و روز را به هم گذر کردیم خوب یادته
آره،عـزیزم روزهـام می گـذشت به یـادت تا که دوستیهامون رسید به عشق،یادتـه
ولی افسوس نبـود جـرات ابـراز عـشقـم نمی دونم شاید گریه و خنده هایم رایادته
کردم هـرآن کاری که برمـی آمد ز دستم به گمانم به نشانه ابرازعطش عشقم،یادته
گذشـت آن روزهـای خـوب یا بد شایـدم من که تابه ابد به یادمه،تو هم احتمالا یادته
نشـسته بـودم کـنـج خـانه،ویران وحیران مـادرم کـشیـد دسـتی برسـرم،گـفـت یادتـه
گفتمش مادرچه رابایدبه یادداشته باشم گـفـت:.............،دخـتـر هـمـسایه را یـادتـه
نبودی در آن لحظه، بنگری حال و روزم را ولـی احـتمالا قلـب و دل نـازکم را خوب یادته
آره، مادرم گـفت تـو رفـتی در پی زندگی من ماندم و یک عمر احساس مردگی،یادتـه
نمی دونم چگونه عمرم را بعدتو بسر کنم بگـو بـر من راه حـلی،ای بی وفـا،اگر دریـادته
نمیدونم شعرم منظورم را میرسونه یانه.ولی امیدوارم درکم کنید.شعر ساده و خودمونیه ولی از
ته قلبم دراومده.
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/11 - 12:20]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:20
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
چیز خاصی نیست...
فقط چشم هایم لال،
زبانم کور،
و دلم برای کسی جز خودم نمی رود...
حیرت نکنید!
به زودی برای شما هم اتّفاق می افتد
سوغات انسان نخستین است
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:59
+5
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
باشـمـــ . . .
باشی . . .
لبخند بر لبهایمان . . .
و در چشمانمان . . .
همه چیـــــز برای یک " آرزوی محــــــــــــــــــــــا ل "
آماده می شـــــــــود . . . . !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:06
+6
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
یک دود میکنم
به یاد هایی که از سر و کول بالا رفته اند …
یک نخ به یاد تمام دل هایم …
یک نخ به یاد که همیشه داده ام …
یک نخ به یاد تمام های نریخته …
کمی لطفا
، به اندازه یک دیگر
، به اندازه های کوتاه
یک بیشتر تا این نمانده !:|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 21:27
+5
saman
saman
صدای شکستن فلبم را نشنیدی چون غرورت بیداد میکرد

اشک هایم را ندیدی ، چون محو تماشای باران بودی

ولی امیدوارم آنقدر در آینه مجذوب نشده باشی که حداقل

زشتی دیو خود خواهیت را ببینی

باشد که با دیگران چنان نکنی که با من کردی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:44
+2
sasan pool
sasan pool
دنیای عجیبی شده است !!!
برای دروغ هایمان خدا را قسم میخوریم و به حرف راست که میرسیم می شود جان تــو …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 16:58
+2
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
کاش سرم را بردارم
و برای هفته‌ای در گنجه‌ای بگذارم و قفل کنم
در تاریکی یک گنجه خالی
روی شانه‌هایم
جای سرم چناری بکارم
و برای هفته‌ای در سایه‌اش آرام گیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 11:36
+6
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
تنها گرمی بوسه ای ماند به جای

او رفت

تنها طرحی از درختان سبز

احاطه ام کردند

اورفت

ازهمان ابتدا میدانست

کوچک بودم و کودک

باورهایم شکست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 19:01
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ