طرز تهیه مرغ سوخاری با سس عسل و خردل

مواد لازم
2 عدد سینه مرغ
1 فنجان سس مایونز
⅓ فنجان عسل
¼ فنجان خردل
¼ قاشق چایخوری پودر سیر
¼ قاشق چایخوری فلفل قرمز
نمک و فلفل سیاه به میزان لازم
2 فنجان پودر سوخاری درشت
طرز تهیه
مرحله 1
در یک کاسه سس مایونز، خردل، عسل، پودر سیر، فلفل قرمز ، فلفل سیاه و نمک را با هم مخلوط می کنیم و هم بزنید تا همه چیز را به طور مساوی با یکدیگر ترکیب شوند
مرحله 2
سس را به دو بخش تقسیم می شوند ، نیمی از آن را برای مزه دار کردن مرغ استفاده می کنیم و نیمه دیگر را در ظرفی ریخته و در یخچال نگهداری می کنیم تا زمان سرو غذا
مرحله 3
سینه مرغ را پوست کنده و به صورت مورب برش می دهیم (حدود 14-16 برش ) . مرغ های قطعه قطعه شده را در یک کیسه با نیمی از سس خردل وعسل ریخته و خوب مخلوط می کنیم و در یخچال برای حداقل 30 دقیقه قرار می دهیم تا خوب مزه دار شود
مرحله 4
فر را از پیش گرم می کنیم با 400 درجه سانتی گراد . روی سینی فر را با فویل می پوشانیم و روی آن توری قرار می دهیم
مرحله 5
یکی یکی نوار مرغ ها را داخل پودر سوخاری قرار داده و روی توری قرار می دهیم و در نهایت داخل فرمی گذاریم به مدت 30 دقیقه تا طلایی قهوهای شود . می توانید این مرغ را داخل روغن هم سرخ کنید . این غذا را گرم به همراه باقی سس سرو نمایید نوش جان

۱۸ لغایت ۲۱ شهریور ماه سالجاری در دهکده ساحلی چی چست

افتتاحیه : از روز سه شنبه ۱۸ شهریور ماه ساعت ۱۷:۳۰ .
صاباح گلین سیزده

«شانادر» که برگرفته از دو کلمه «شان» (به معنی انگور) و «در» (به معنی چیدن) می باشد ، قدمتی سه هزار ساله دارد و همه ساله در آخر فصل تابستان و همزمان با برداشت انگور در اکثر مناطق اورمیه با شکوه و جلال خاصی برگزار می گردد.

آذربایجان غربی با 22 هزار هکتار سطح زیرکشت ، سالانه 240 هزار تن انواع انگور تولید می کند.

از انگور محصولاتی چون کشمش ، دوشاب (شیره انگور) ، آبغوره ، سرکه ، کنسانتره ، ژله ، مارمالاد و مربا بدست می آید.

ایران با تولید نزدیک به 3 میلیون تن انگور در سال ف هفتمین کشور دنیا از لحاظ میزان تولید این محصول کشاورزی می باشد.

انگور ایران سالانه به 70 کشور صادر و بیش از 300 میلیون دلار ارزآوری دارد.

در آخر بدون دریاچه هم اینها خواهد رفت (" title="(" />

طرف عکسشو رو پاکت سیگار بزارن همه سیگارو ترک میکنن اونوقت تو پروفایلش نوشته: "به من وابسته نشو من موندنی نیستم"
یعنی اعتماد به نفس در حد لالیگاس

چند راه حل برای درآوردن لج آقاپسرهای عزیز!!
توی خیابون با احترام ازیه آقا پسر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید ♣
. پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه پسر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق
توی اتوبان جلوی ماشین یه آقا پسر با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید. ♣
دارن یه سریال می ببینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید. توی جمع پسرای فامیل وقتی همشون ♣
. توی یه رستوران که چند تا پسر هم نشستن سوپ رو با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید ♣
توی یه بوتیک که فروشندش پسره وادارش کنید شونصد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید خوشتون نیومدو برید. ♣
توی جشن تولد یکی از پسرا فامیل تا اومد شمع هارو فوت کنه همه رو خاموش کنید. ♣
. اگه یه پسر یه جا یه جک تعریف کرد بلافاصه بگید چقدر قدیمی بود♣
. اشتباهات لغوی پسرا رو موقع صحبت کردن تکرار کنید و بخندید♣
. تو یه جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه پسرا شاخ بذاریید ♣
. عید نوروز تمام پسته ها و فندق های سر بسته را بذاریید توی ظرف پسر مورد نظرتون♣
روزهای بارونی تا یه پسر دیدید و یه چاله پرآب و شما با ماشین بودید یه لحظه درنگ نکن . ♣
اگه کلاس موسیقی می روید قبل از اجرای اقا پسر مورد نظر پیچ های کوک گیتارش رو به چند جهت بچرخونید. ♣
تو دانشگاه از پسر مورد نظر یه جزوه 1000 صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردیدبهش برگردونید. ♣
. چاق بودن و بی ریخت بودن پسر مورد نظر رو دم به ساعت به اطلاعش برسونید♣
به پسری که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده. ♣
.تکون بدید و بذارید خودش سرش رو باز کنه شیشه نوشابه پسر مورد نظر رو حسابی ♣
. زمستون وقتی همه جا یخ زده با دیدن زمین خوردن یه پسر با صدای بلند بزنید زیر خنده ♣
. به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه از یه پسر ساعت بپرسید بعد از جواب دادن♣

موفق باشین دخی های عزیز

دخترا چي دوس دارن؟

من یاد گرفته ام وقتی بغض می کنم,وقتی اشک می ریزم,منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم!!!.وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم,مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم !.من یاد گرفته ام که اگر زمین می خورم,خودم برخیــــــــــزم!.من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت!.من یاد گرفته ام که همه رهگذرنــــــــد ,همـــــــــــه !!!!

یه روز عدد 10 مهمونی میگیره همه عددارو دعوت میکنه 0,1,2,3,4,5,6,7,9 به جز عدد 8 چون از عدد 8 اصن خوشش نمی یومد. خلاصه شب مهمونی میرسه و عدد 10 میاد ببینه مهمونا چیزی کم ندارن که یهو چشمش میوفته میبینه عدد 8 داره وسط مهمونا میرقصه. میاد وسط و یکی میخوابونه زیر گوش 8 میگه کی تورو دعوت کرده؟مگه من نگفتم تو حق نداری بیای؟ عدد 8 همینطوری که اشک تو چشماش جمع شده بود با بغض عدد 10 رو بغل کرد و گفت:من صفرم دستمال بستم دوره کمرم واستون عربی برقصم...... @@ بیایید 'زود قضاوت نکنیم @@