یافتن پست: #همین

محمد
محمد
دختر فقط بایستی قد بللللللنننند باشه....همینه که هس:|
9 دیدگاه  •   •   •  1393/03/24 - 14:14
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با بچه های فامیل دور ننه بزرگم جمع شده بودیم ننه داشت از قدیما میگفت، همینطوری که تعریف میکرد یه دفه زل زد تو چشم یکی از نوه هاش و پرسید: عزیزم مگه عقد کردین؟؟ با تعجب جواب داد نه!! ننه روشو برگردوند و اخمی کرد و زیر لب گفت: یاد اون زمون بخیر تا کسی خونه شوهر نمیرفت نه ابرو بر میداشت نه سرخاب سفیداب میکرد!! سریع رفتم نشستم کنار همون کسی که ننه ازش سوال کرده بود،،توی گوشش گفتم: تا ننه نفهمیده پسری بلند شو برو بیرون!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/24 - 12:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
جذاب ترین مرحله ی عشق همین است :
از من تو همان چیز بخواهی که ندارم !
دیدگاه  •   •   •  1393/03/23 - 18:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







همیشه همینطوره آدمها یا اشتباهی سر راه هم قرار می گیرند یا دیر ...






دیدگاه  •   •   •  1393/03/23 - 17:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







کاش خدا.......
از پشت ابرها میومد پایین......
گوشم رو محکم میگرفت و داد میزد
اهاااااای......
بگیر بشین سر جات
انقد غر نزن.....
همینه که هست.............
بعد یه چشمک میزد و اروم توی گوشم میگفت:
همه چیز درست میشه.......
ایلمان






دیدگاه  •   •   •  1393/03/23 - 15:51
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر به دوس دخدرش درحال چت:
میشه یکم دیگه بمونــــــــی نروووو دلم برات تنگ میشه آخه :(

دختر: نمیشه باید برم

پسر :خواهش میشــــــــــــــه :(

دختر: آخه داداشم همین الآن گفت تا 3 میشمرم اگه نیای میام کلتو میکوبم به کیبورد ماعقهالسناعفعذبذبغذقفیزبلفغاقذلهنقاذ هعشاقاکخ حهحهغ......
داداشش کار خودش رو کرد !
روحش شاد... یک دقیقه سکوت....:|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/23 - 12:37
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروزیه پسره رو دیدم ابروشیطونی!پنکیک زده بودلامصب صورت نبودکه آینه ازهمه مهم تیریپ صورتی زده بود حتی رژشم صورتی بود منم همینجوری باتعجب نگاش میکردم یه دفعه گف چیه خانمممممممممم نگاه میکنی من قصد ازدواج ندارم......................................یعنی نابود شدم@__&
دیدگاه  •   •   •  1393/03/22 - 23:06
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







همین میشه كه مملكت ما پیشرفت نمیكنه ،

الان حدو یكساعته تعدادی از همكاران در اتاق مجاور

به جای كار مشغول بگو بخند هستند و انگار نه انگار كه اینجا محل كاره

و ممكنه یكی خواب باشه !!!

خب مراعات كنید دیگه اههههههه :))






دیدگاه  •   •   •  1393/03/22 - 22:42
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من که رکیک ترین فحش بابام ” دیوانه “
و مستهجن ترین حرف مامانم ” بی شخصیت ” بود شدم این!
خدایا به حق همین ماه عزیز بچمو به تو سپردم!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/21 - 21:58
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همسر: چکار میکنی بعد اینکه من بمیرم؟ میری زن دیگه میگیری؟
شوهر: قطعا نه!
همسر: چرا نه؟ دوست نداری دوباره متاهل بشی؟
شوهر: خوب معلومه که میخوام
همسر: خوب چرا پس نمیخوای دوباره ازدواج کنی؟
شوهر: باشه باشه دوباره ازدواج میکنم
همسر: ازدواج میکنی واقعا؟
شوهر: ……!؟
همسر: یعنی تو همین خونمون باهاش زندگی میکنی؟
شوهر: البته خوب اینجا خونه خوب و بزرگیه
همسر: بهش اجازه هم میدی ماشینم رو برونه؟
شوهر: احتمال زیاد، خوب ماشین نو هست دیگه
همسر: ع[!]ای من رو هم با ع[!]اش عوض میکنی؟
شوهر: اگر جای مناسبی باشه چرا که نه؟
همسر: جواهراتم رو هم بهش میدی؟
شوهر: مطمئنم که اون جواهرات مخصوص خودش رو طلب میکنه
همسر: یعنی کفشم رو هم میپوشه؟
شوهر: نه سایزش ۳۸ هست
همسر: [سکوت]
شوهر: [گند زدم!]
دیدگاه  •   •   •  1393/03/20 - 18:42
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ