یافتن پست: #چشمانم

ronak
ronak
آنقدر
فريادهايم را
سکوت کرده ام
که اگر
به چشمانم بنگريد
کر مي شويد...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 11:30
+5
ronak
ronak
عشق من , نگو...
نگو از اشکهایت نگو از چشمان بارانی ات....
نیامده ام که تو را بارانی ببینم
ای کاش چشمانت را بارانی نمی دیدم
من عاشق چشمانت هستم
پـس ای بــــــــــــــــــــــــ اران
نبار....
نبار تا چشمانی را ببینم که دوستش دارم
چشمانم از باران پر شده
ای کاش این باران نمی بارید
ای کاش....
ای کاش می دانستی که عاشق چشمانت هستم
ای کاش صدای گریه هایم را می شنیدی
ای کاش می دانستی گریه هایم از دیدن اشکهای توست
ای بــــــــــــــــــــــــ اران,
ای باران اولین باریست که دوست دارم نباری
لعنت به تو....
نفرین به تو ای باران
نبار....نبار....
نبار و حسرت دیدن بر چشمانم مگذار.....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/8 - 11:35
+2
ronak
ronak
دلم پُر است
پُـــرِ پُـــرِ پُـــر.....
آنقــــــدر که گاهی اضافه اش، از چشمانم می چـــــکد !!.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/7 - 12:13
+3
parham
parham
هر غروب در افق پدیدار میشوی

در دورترین فاصله‌ها

آنجا که آسمان و زمین به هم می‌رسند،

من نامت را فریاد می‌زنم

و آهسته می‌گویم: “دوستت دارم"

اما واژه هایم در هیاهو گم می‌شود

و صدایم به تو نمی‌رسد

نگاهت می‌کنم

می‌خواهم چشمانم به تو بگویند “دوستت دارم”

اما نگاهم در غبار گم می‌شود

و هرگز به تو نمی‌رسد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 16:08
+4
saman
saman
تو را از من گرفتند ... و حالا لحظه هاي من ، گرفتار سکوتي سرد و سنگينند و چشمانم که تا ديروز به عشقت مي درخشيدند ، نمي داني چه غمگينند ، برايم چشم هاي تو ، چراغ روشن شب بود ، نمي دانم چه خواهد شد . پر از دلشوره ام ... بي تاب و دلگيرم ... کجا ماندي که من بي تو هزاران بار در هر لحظه مي ميرم ...{-31-}{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 12:27
+2
سحر
سحر
احساسم را به دار آویختم ؛
منطقم را به گلوله بستم ،
لعنت به هر دو
که عمری بازی ام دادند ....
دگر بس است ؛
می خواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم ...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 18:16
+4
sasan pool
sasan pool
باز دلم تنگ است
باز چشمانم باران می طلبد
آسمان دلم پر از ابرهای سیاه دلتنگی شده
باز من تنهایم!
و در این سكوت دل من باز كوچك شده
برای آنكه نمیدانم كیست!
ولی غیبتش مرا می آزارد ...
من خودم را گم كرده ام ...! كجا ...؟!
این را دیگر نمیدانم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 00:13
+2
ali rad
ali rad
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 22:33
+3
حمید
حمید
در SMS
تمام حرف هایم را از چشمانم خواندی
چشمان تو آگاه بود یا چشمان من رسوا؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 23:38
+4
ronak
ronak
مجهول مانده است درمن
هزار سوال ِ بی جواب
از باد
از باران
از آب
از آتش
از سیبی که تبعیدیِ زمین ام کرد..
از تو که بی گفت و گو
تنها مخاطب چشمانم شدی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 14:18
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ