یافتن پست: #چنین

parnian
parnian
لطفا دقت کنین بچه ها
چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!
چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!
چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!
چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!
چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!
چرا می گویند ” ماشین ” و نمی گویند “شماشین ” ؟!
چرا به طراح چنین سوالاتی می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ” غول آنه ” !؟
3 دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 12:16
+6
امید
امید
دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی
تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند
به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی
دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل
درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی
همواره قلب بیمارم به یاد توشود روشن
چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 00:01
+5
حمید
حمید
در SMS
یاد آن روزی که یاری داشتیم / این چنین خوار نبودیم ، اعتباری داشتیم
ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم / این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتیم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/26 - 20:35
sasan pool
sasan pool
دل میزند ز شوق نوای وصـــــال دوست
به به عجب خدنگ نماید، کــــمال دوست

این نور عرش باشد و یا قــــرص آفتاب
یا آنکه بر فـروغ نشسته جــمال دوست
گويي که بازفصل بهاران رسیــــده است
کز هرطرف چـو باد وزیده شمال دوست
بر عاشقان و خــســـته دلان از وفا بگو
تا با سرور و شـوق نماید سؤال دوست
ای پیر میکده! چـکـــــنم جام آتشین؟
زیرا که نوش کـــرده ام آب زلال دوست
با شوق وبانشاط وشعف «سائس» اینچنین
گوید خدای را کـه: مبادا زوال دوسـت
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 17:21
+3
مهسا
مهسا
حرف هایی هست برای نگفتــــــــن...

و ارزش عمیق هرکســــــی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتـــــــــن دارد ....

و کتاب هایی نیز هست برای ننوشتــــــــــن

و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابـــــــــی...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/22 - 12:21
+6
sasan pool
sasan pool
گر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

من آن زلال پرستم٬ درآب گند زمان
که فکر صافی آبی چنین لجن بودم

غریب بودم و گشتم غریب تر٬ اما:
دلم خوش است که در غربت وطن بودم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 15:38
+2
sasan pool
sasan pool
پشت شیشه برف می بارد
در سکوت سینه ام , دستی
دانه ی اندوه می کارد

مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجام چنین دیدی
در دلم با[!] ... ای افسوس
بر سر گورم نبا[!]
چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهایی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی

دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق , ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام , از عشق هم خسته
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 15:20
+1
امیرحسین
امیرحسین
وزگارا که چنین سخت به من میگیری.با خبر باش که پژمردن من آسان نیست. گرچه
دلگیرتر از دیروزم. گرچه فردای غم انگیز مرا میخواند. لیک باور دارم
دلخوشیهام کم نیست. زندگی باید کرد...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 21:48
+5
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
مهندسی مکانیک {-14-}شاخه‌ای از مهندسی است که با طراحی، ساخت و راه‌اندازی دستگاه‌ها و ماشین‌ها سروکار دارد. همچنین این رشته در ارتباط نزدیک با ماشینهایی است که کارهای متنوع بسیار {-16-}و یا تبدیل انرژی‌های مختلف نظیر انرژی خورشید،{-16-} انرژی هسته‌ای{-16-} و انرژی شیمیایی {-16-}را به انرژی حرکتی انجام می‌دهند.{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 15:17
+3
sasan pool
sasan pool
سوپاپ VVT در دیدگاه در موردش بخوانید
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 14:51
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ