یافتن پست: #چنین

sasan pool
sasan pool
مقصود دلم مهر و وفا بود چنین گشت / گر مقصود دلم جور و جفا بود چه می شد . . . ؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * {-6-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:43
sasan pool
sasan pool
در فلسفه وفا چنین آمده است ، دل وقف شکستن است ، بیهوده نرنج . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:41
sasan pool
sasan pool
مستم از باده ،که مستی هم بلاست باده ی عاشق زهر باده جداست بی وفا ، مستی مگر از باده ی عشقت نبود کین چنین دل را شکستی،کین شکستن هم خطاست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * [!] عشقی که به یک آدم هرزه داشته باشی.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:29
+1
gamer
gamer
نمی خواهم کسی از مردن من با خبر گردد نمی خواهم پدر برهم نهد چشمان بازم را نمی خواهم که مادر سختی جان کندنم بیند ولی ای دوست اگر روزی رفیقی مهربان آمد زتو پرسید فلانی کو...؟؟! بگو در سنگر ناکامی و حسرت بسی جان داد ولی تا لحظه آخر چنین می گفت: امید من .....بود
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 02:43
+2
ronak
ronak
پرواز به کجا چنین شتابان ؟؟؟!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 15:30
+3
رضا
رضا
گذر عمر طی شد این عمر تو دانی به چه سان ؟ پوچ و بس تند چنان باد دمان همه تقصیر من است این و خودم می دانم که نکردم فکری.............
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 12:41
+3
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
اقایون و خانم های محترم به لطف نظر اقای mohammad همچنین می توانید جک و لطیفه های خود تون هم به این گروه ارسال کنید تا از یک نواختی در بیاد
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 15:26
sasan pool
sasan pool
دیشب توی برنامه نود این فتح الله زاده به فردوسی پور میگه تو موهات فر فوژه کردی؟عادل گفت چی ؟موهای من از بچگی فر بوده فر فوژه چیز دیگه هست.از همه این سوتی ها با حال تر رفته بازیکن خریده میگه این مال لتونی بعد عادل میگه نه این فرانسوی صربستانی هست بعد فتح الله زاده میگه باشه .رفته بازیکن خریده کلی بهش پول داده نمیدونه مال کدوم کشور هست.واقعا به داشتن چنین مدیران با ارزشی که در فوتبال داریم باید به خودمون و فوتبالمون افتخار کنیم.
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/13 - 13:24
+2
yazdgerd
yazdgerd
سلام....سلام........وسلام برهمه ی کاربران محترم این شبکه ی اجتماعی...مممم......اری بسیارمکان خوبی است..........تابحال چنین چیزی راندیده بودیم.بسیارخوب
دیدگاه  •   •   •  1390/10/13 - 00:19
+4
ebrahim
ebrahim
آقا! میشه به خاتمتون نگاه کنم جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ... جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/12 - 23:40

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ