AmiR
روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشکی میره طرفش میگه:
کاکا وسعت پر رو حال میکنی؟ عقابه میگه: برو حوصلتو ندارم!
گنجشکه بازم پیله میکنه میگه: کاکا وسعت بال رو حال میکنی؟
عقابه بازم میگه: برو حوصلت و ندارم و گرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه
! گنجشکه میگه: مردی بیا! عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میرزونه
گنجشکه در حال افتادان میگه کاکا هیکل و حال میکنی!
AmiR
روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشکی میره طرفش میگه:
کاکا وسعت پر رو حال میکنی؟ عقابه میگه: برو حوصلتو ندارم!
گنجشکه بازم پیله میکنه میگه: کاکا وسعت بال رو حال میکنی؟
عقابه بازم میگه: برو حوصلت و ندارم و گرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه
! گنجشکه میگه: مردی بیا! عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میرزونه
گنجشکه در حال افتادان میگه کاکا هیکل و حال میکنی!
♥ نگار ♥
فانتزی جدید من این شده که عکسمو بزارن اول کتابا دبستان زیرش ام بنوسن از قول من ،،من به شما دبستانی ها هیچ امیدی ندارم با این کارای ضایعتون،