♥ نگار ♥
سر کلاس بودیم یکی از پسرا خوابیده بود یهو استاد اومد زد رو شونش گفت خوابی؟ پسره پرید هول شد گفت نه آقا دراز کشیده بودیم! هیچی دیگه همه داشتن صندلی ها رو گاز می زدن.
♥ نگار ♥
رفته بودم امتحان رانندگی بدم…
چار نفری سوار شدیم و من زودتر از همه نشستم پشت رول تا افسر بیاد…
خلاصه افسر اومد و منم شروع کردم به تنظیم آینه و صندلی و …
زدم تو دنده را افتادم… یه چندصد متری رفتیم برگشتم افسرو نیگا کردم دیدم چیزی نمیگه..!!
بهش گفتم: جناب سروان من همینجوری مستقیم برم؟؟
یارو با تعجب گفت: جناب سروان؟؟ من مسافرم!!! شما مگه تاکسى خطى نیستی؟؟؟
از تو آینه نیگا کردم دیدم یکی با پرونده داره میدوعه دنبال ماشین..!!
ترمز دستیو کشیدم در ماشینو وا کردم دِ فـــــــرار!!!
گفتم الان بیام توضیح بدم منو به جرم سرقت اموال پلیس دستگیرم
محمد حسن کاظمی
ﭘﺴﺮﻩ ﺧﺸﺘﮑﺶ ﺗــــﺎ ﺁﺳﻔﺎﻟﺖ 2 ﺳﺎﻧﺖ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﻩ ...
ﺷﻮﺭﺗﺶ ﺗﺎ ﻣﺎﺗﺤﺘﺶ ﺑﯿﺮﻭﻧﻪ....
اﺑﺮﻭﻫﺎ ﺷﯿﻄﻮﻧﯽ...
ﻣﻮﻫﺎﺷﻢ ﺯﺭﯼ ﺧﺎﻧﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ...
ﺑﻌﺪ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﭘﺴﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ....
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺯﺍﯾﻤﺎﻧﺖ ﻣﻮﻧﺪﻩ !!