یافتن پست: #گاهی

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دخترک برگشت چه  بزرگ شده بود
پرسیدم : پس کبریت هایت کو؟ پوزخندی  زد!
گونه اش آتش بود ، سرخ ، زرد
... گفتم: میخواهم امشب با کبریتهای  
تو ، این سرزمین را به آتش بکشم
!!
دخترک  نگاهی انداخت ، تنم لرزید...
گفت : کبریت هایم را نخریدند
!
سالهاست  تن می فروشم
! می خری؟؟؟!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:51
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
گفتند باران که می بارد بوی خاک بلند میشود...

اما اینجا باران که میزند فقط بوی خاطره ها می آید.

خاطرات را باید سطل سطل

از چاه زندگی بیرون کشید!

خاطرات نه سر دارند و نه ته

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

می رسند...

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند،داغت می کنندرگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند

خاطرات تمام نمی شوند...تمامت م
ی کنند!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:17
+5
roya
roya

دلم پر است...! انقدر پره که گاهی اضافه اش از گوشه ی چشمم می چکد.


63676680980629667741.jpg
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 10:32
+5
-1
roya
roya
در CARLO

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود


گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد


گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود


گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند


مراقب بعضی یک ها باشیم


در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 10:24
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

سلام ، حال همه ما خوب است ، ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور ،
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
.
با این همه عمری اگر باقی بود ،
طوری از کنار زندگی می گذرم
که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد
نه این دل ناماندگار بی درمان
! تا یادم نرفته است بنویسم ،
حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود
.
می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه بازنیامدن است
اما تو لااقل ،
حتی هر وهله ، گاهی ، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا ، شبیه شمایل شقایق نیست !
راستی خبرت بدهم ؛ خواب دیده ام خانه ای خریده ام بی پرده ،
بی پنجره ، بی در ، بی دیوار . . . هی بخند
! بی پرده بگویمت ،
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحضه یک فوج کبوتر سپید ،
از فراز کوچه ما می گذرد
باد بوی نامه های کسان من می دهد یادت می آید
رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری ! ؟
نه ری را جان !
نامه ام باید کوتاه باشد ، ساده باشد ، بی حرفی از ابهام و آینه ،

از نو برایت می نویسم حال همه ما خوب است امـــــا تـــــو بــــــاور مــــــکـــن ! ! !

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 01:27
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

این روزها که جرات دیوانگی کم است ،


بگذار باز هم به تو برگردم !
بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم !
بگذار در خیال تو باشم !
بگذار
... بگذریم !
این روزها خیلی برای گریه دلم تنگ است !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 00:00
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تنهایم اما دلتنگ آغوشی نیستم
خسته ام ولی به تكیه گاهی نمی اندیشم
چشم هایم تر هستند ولی رازی ندارم
چون مدتهاست دیگر كسی را خیلی دوست ندارم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 17:02
+10
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند بلبل شوقم هوای نغمهخوانی میکند همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گلفشانی میکند ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمکپرانی میکند نای ما خاموش ولی این زهرهی شیطان هنوز با همان شور و نوا دارد شبانی میکند گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان با همین نخوت که دارد آسمانی میکند سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی میکند با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران میرسد با من خزانی میکند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند می‌رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان دفتر دوران ما هم بایگانی می‌کند شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید ور نه قاضی در قضا نامهربانی میکند

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 15:42
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دیرگاهیست که تنها شده ام /
قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است /
باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آئینه ز من با خبر است /
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم /
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید /
تا نبینم که چه تنها شده ام

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 15:37
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی

نیاز داری به یه آغوش بی منت

که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد

که وقتی تو اوج تنهایی هستی

با چشماش بهت بگه :

هستم تا ته تهش! هستی؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 14:49
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ