باران گرفته ام به هوای شکفتنت
جاری در امتداد ترک خوردۀ تنت
با اشک های حلقه شده پای گونه هات
با دست های حلقه شده دور گردنت
من متهم به رابطه با واژۀ توام
مظنون به دستکاری گل های دامنت
این گرگ و میش وقت طلوع است یا غروب
در چشم های نیلیِ مایل به روشنت؟!
باران گرفته ام به هوای شکفتنت
جاری در امتداد ترک خوردۀ تنت
با اشک های حلقه شده پای گونه هات
با دست های حلقه شده دور گردنت
من متهم به رابطه با واژۀ توام
مظنون به دستکاری گل های دامنت
این گرگ و میش وقت طلوع است یا غروب
در چشم های نیلیِ مایل به روشنت؟!
دوستی شوخی سرد آدماست ، بازی شیرین گرگم به هواست ، واسه کشتن غرور من و تو ، دوستی توطئه ثانیه هاست .