همه مرا به خنده های باصدا می شناسند ؛ این بالش بیچاره ، به گریه های بی صدا...

بعضی‌ها با چشمهاشون گریه نمیکنن، پا میشن، یه سیگار بر میدارن، و میرن تو بالکن !

به جای گریه یه لبخند میزنم و میگم ممنونم که این فرصتو بهم دادی تا با یکی بهتر از تو آشنا شم !!

قلم چند گاهیست نام تو را چکه می کند و من روزهاست یاد تو را گریه می کنم نام تو، یادِ تو، دستانِ تو، تو ... تو ... نگاهت عمیق بود، عمیق و مهربان چشمانت دست نیافتنی بود، سرابی واقعی می دانی؟ لحظه ای که کسی از نگاهت الگو می گیرد، دلهره می گیرم ... غمگین می شوم می خواهمت ... امروز آسمان، دریایی زلال بود، مثل دلت راستی در آن دنیا هم آسمان آبی است ...؟

هر چه خیس شود ، سنگین می شود... دروغ گفته اند ! که گریه ، سبک میکند !

از دوریت میخوام گریه کنم.اما یاد قیافت میفتم خندم میگیره !!!

اینجا گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند !! دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می كنند

آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام دنبالتون کردم دنبالم کنید و تو گروه کل کل عضو بشید مرسی

:: آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!