یافتن پست: #گریه

رضا
رضا
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر می گرده و
نگات می کنه بدون براش مهمی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری میرفتی بر می گرده و با عجله می یاد
سمت تو بدون براش عزیزی
اگه یکی رو دیدی وقتی داری می خندی بر می گرده و نگات می کنه
بدون براش قشنگی
اگه یکی رو دیدی وقتی داری گریه می کنی بر می گرده و میاد باهات
اشک می ریزه بدون دوست داره
اگه یکی رو دیدی وقتی داری با یکی دیگه حرف می زنی ترکت می کنه
بدون عاشقته
اگه یکی رو دیدی وقتی داری ترکش می کنی برات فقط سکوت می کنه
بدون دیوونته
اگه یکی رو دیدی که ازنبودنت داغون شده بدون که
براش همه چی بودی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 10:52
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ماشقایق های طوفان خورده ایم،سیلی ناحق فراوان خورده ایم،ساقه ی احساسمان خشکیده است،زخم ها از تیغ و طوفان خورده ایم،هیچ کس ویرانیم را حس نکرد،وسعت تنهاییم را حس نکرد،درمیان خنده های تلخ من،گریه ی پنهانیم را حس نکرد ،درهجوم لحظه های بی کسی،درد بی کس ماندنم را حس نکرد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 01:51
رضا
رضا
هر که آید گوید: گریه کن، تسکین است گریه آرام دل غمگین است چند سالی است که من می گریم در پی تسکینم ولی ای کاش کسی می دانست چند دریا بین ما فاصله است من و آرام دل غمگینم
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 13:33
+7
ronak
ronak
نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم (واحد نفوذی پ نه پ)
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 11:58
+4
عسل ایرانی
عسل ایرانی
ین روزها حتی اگر خون هم گریه کنی عمق همدردیه دیگران با تو یک جمله است : "آخی"
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 01:32
+8
ronak
ronak
آخی این بچه رو چرا به گریه انداختین آخه....................
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 01:25
+4
mina_z
mina_z
پدری به دخترش میگه: دخترم راجع به پیشنهاد ازدواجی که بهت داده اند خوب فکرهایت رو بکن. دختر گریه کنان میگه: ولی من می خواهم پیش مامانم باشم. پدر: خوب، اونم با خودت ببر عزیزم
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 00:37
+5
gha3m
gha3m
به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه فرزندش رو دید، ماشین رو داد دست بچه ش و گفت:حالا تو موهای منو بتراش...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 11:27
ronak
ronak
باران آهسته میبارید و هوا سرد شده بود کودکی که زیر باران ایستاده بود میگفت: خدایا گریه نکن همه چی درست میشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 22:57
+7
zahra
zahra
گاهی باید یک نفر دست به صورتت بزند و نقاب خنده ات را بیندازد .... آن وقت در آغوشت بگیرد ، یک دل سیر گریه کنی ... گریه ات که تمام شد ، در گوشت زمزمه کند : دیوونه من باهاتم ، دیگه هیچوقت گریه نکن ...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 21:51
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ