یافتن پست: #گریه

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
به نسل های بعد بگویید :
نسل ما نه سر پیاز بود ، نه ته پیاز …
خود پیاز بود ، که هرکس ما را دید گریه اش گرفت !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 23:48
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگی های من تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری
تظاهر میکنم هستی
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم
یه حسی از تو در من هست
که میدونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هرشب درارو باز میزارم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 19:56
*elnaz* *
*elnaz* *
که بالا بزند یا گریه ی یکهویی نصفه شب می شود یا جای دندان هایی که روی پاچه ی آدم ها می ماند...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 14:37
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

به نسل های بعد بگویید :
نسل ما نه سر پیاز بود ، نه ته پیاز …
خود پیاز بود ، که هرکس ما را دید گریه اش گرفت !


دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 13:40
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خواب و خیالنازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش

عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:02
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

گم شدم توی شبی که خودمم،شبی که حتی یه فانوس نداره منو با خودت ببر به روشنی،
آخه هیچکی مثل تو منو دوست نداره
لک زده دلم واسه یه هم زبون،
شیشه دل همه سنگ شده
میدونی دلیل گریه هام چیه،
آی خدا دلم برات تنگ شده

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:02
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یعنی اگر اون خواننده‌ی گرامی توی اون آهنگ معروف
هر چی دلت میخواد ببر ... گیتار با خودت نبر
به جای گیتار از کلمه‌ی مودم استفاده میکرد جای اینکه مسخره‌ش کنیم با آهنگش گریه هم میکردیم !
واللا ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 11:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مدت هاست دلم احساس سنگینی می کند...
مدت هاست یاد گرفته ام گریه نکنم...
مدت هاست دلم نتوانسته خودش رو سبک کنه...
مدت هاست دیگر در عمق قلبم کسی لانه ندارد...
مدت هاست تمام باورم این است که هرچه بود تمام شد، چه خوب چه بد... نسیمی بود که وزید و رفت...
مدت هاست دل تنگ بارانم...
مدت هاست عاشقی را از یاد برده ام...
مدت هاست یاد گرفته ام بگویم، بنویسم خوبم تا بقیه بشنوند و بخوانند و باور کنند که خوبم...
نمی دانم که مدت هاست چرا این گونه شده ام...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 18:59
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


امروز با خدا دعوام شد ... با هم قهر کردیم ... گوشه ای نشستم و کمی گریه کردم و بعد خوابیدم ... بیدار که شدم مادرم گفت: دیشب خواب بودی تا صبح آسمون بارون بارید ...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 12:10
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


دوباره نام تو بردم دلم بهانه گرفت ولیک داد خود از گریه ی شبانه گرفت ...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 18:50
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ