یافتن پست: #گم

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
کاش می توانستم راحت حرف بزنم…چیزی بگویم از دلتنگی…میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند…فقط می گویم منم دلتنگم
دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 19:04
+5
.
.رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم . . . .




دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 19:04
+4
mina
mina
من به این باور یقین دارم:
عشق گیاهی هرزه بی ریشه است.
قصه دلدادگی این روزها، قصه باغ جفای تیشه است.
من یقین دارم پشت هر سلام، یک جهان مکر تظاهر خفته است.
هرکه دم از آشنایی میزند، بی گما خواب است هذیان گفته است.
عصر ما، عصر دروغ است ریا.
واژه عشق محبت زنده نیست، مهره باطل خورده بر دیوان عشق.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 11:19
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
( یه توپ دارم قلقلیه ) پَ نه پَ شش ضلعی نامنتظمه…
( میزنم زمین هوا میره ) پَ نه پَ می خواستی زمینو حفر کنه برسه مرکز زمین…
( نمی دونی تا کجا میره )پَ نه پَ می دونم نمیگم که ریا نشه…
( من این توپو نداشتم ) پَ نه پَ داشتی ، رو نمی کردی…
( مشقامو خوب نوشتم ) پَ نه پَ همش برو دنبال یللّی تللّی…
( بابام بهم عیدی داد ) پَ نه پَ می خواستی روز مادر بهت کادو بده…
( یه توپ قلقلی داد ) پَ نه پَ می خواستی یه دونه بی ام ۷۳۰ بهت بده !!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/22 - 18:33
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قصه از اونجا شروع شد که گفت:
اگه دوسم داری ثابت کن.
گفتم: چه جوری؟
گفت: رگتو بزن.
رگمو زدم و وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم،
گفت: اگه دوسم داشتی تنهام نمیذاشتی

گفتم: گرفتی ما رو دیـــــــــــوث ؟؟؟ :))
دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 18:57
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بابام داشت با پسر عموم که تازه رفته بود ترکیه تلفنی صحبت میکرد،

حرفاش که تموم شد گوشیش رو گذاشت رو میز و گفت:

این پسره احمق کودن هم هر بار میره خارج یاد ما میوفته با اون زن نکبتـــش !!!

من گوشیش رو از رو میز برداشتم گفتم : ااااا محسن سلام قطع نکرده بودی ...

آها باشه خوش بگذره بهتون ٬ خدافظ ...

بابام یهو دستش رو گذاشت رو سرش گفت: بیچـــاره شدم ...!

بعد رفت تو اتاقش !

اصن نذاشت بگم که شوخی کردم !!!

حالا چجوری بهش بگم !!!



دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 18:07
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گولیکی سوورم پیشکش کردی 
لییت وه ر نه گرتم وتت : گوولی سوور نیشانه ی دوروییه 
وتم : نه لای من نیشانه ی خوشه ویستیه 
له و روژه وه رویشتی و ئیتر لیم ون بووی 
منیش ئه و گوله سوره م له دیوانی شیعره جوانه کانی شیرکو بیکس دانا
تا ته نیا که سی من شیعره جوانه کانی بی 
که خوشه ویستی ئه ناسن و گولی سوور یان خوش ئه وییت .
لای تو نه بیت که خوشه ویستی بووه به دورویی و درو 
گوولی سووری بیکس 
ترجمه : 

گل سرخی را تقدیمت کردم 

از من نگرفتی و گفتی : گل سرخ نشانه دو رویی است .

گفتم : نه پیش من نشانه دوست داشتنه 

از آن روز رفتی ودیگر گمت کردم .

من هم ان گل سرخ زیبا را در دیوان شعرهای زیبای شیرکو بیکس گذاشتم 

تا تنها کس من شعرهای زیبایش باشد 

که عشق را می شناسند و گل سرخ را دوست دارند 

پیش تو نباشد که گل سرخ را نشانه دروغ ودورویی میبینی 

گل سرخ بیکس 

 

بهزاد ساوانا

 

دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 17:36
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یـکی از فانتزیام اینه که روی بَـدن دوست پسرم
.
.
.
.
.
.

.
.
چـیکه چـیکه اسـید بریزم بَـد در حالی که داره جـیغ مـیزنه بـهش بـگم عـزیـزم مـن کـنارتم نگران نباش :|
دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 22:29
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ شوهرم ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ...
ﺻﺐ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﺑﺰﻧﻪ ﮐﻨﺎﺭ ،.. ﺑﮕﻪ : ﻋﺸﻘمممﻢ ، جونمﻢ ، ﺯﻧﺪﮔﯿﻢممم
ﭘﺎﺷﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻘﻮﻧﻪ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺳﺮﺵ ... ﺑﻌﺪ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﮑﺸﻢ .. ﺑﻌﺪﻡ ﺑﺎ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﺍﺑﺮﯼ ﺧﯿﺲ
ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ
ﺑﮕﻢ : دیوونه... ﺳﺎﻋﺖ 7 ﺻﺐ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﮕﯽ ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ؟ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻩ
ﺷﻮﻭﻭﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺩﻟﺘﻮ ﺑﺒﺮﻥ ﻧﮑﺒﺖ .. ﺍﻟﻬﯿﯽ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﻢ ...
ﺑﻌﺪ ﺟﻔﺖ ﭘﺎ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﮐﻮﺭﺍﺳﯿﻮﻧﺶ ﺑﻬﻢ ﺑﺮﯾﺰﻩ


ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ |:
دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 21:44
+3


دیگه بهت نمیگم برو به جهنم …


آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن که

باید آدمی مثل تو رو تحمل کنن …


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 22:30
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ