یافتن پست: #گم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این روزا که تموم شه..... میرم ب خدا میگم درسته با جنبه ام ولی دیگه امتحانم نکن!!..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 19:40
+3
روشنا
روشنا
خطا از من است ، می دانم … از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “ اما به دیگران هم دلسپرده ام از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “ اما به دیگران هم تکیه کرده ام اما رهایم نکن بیش از همیشه دلتنگم به اندازه ی تمام روزهای نبودنم …
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 18:58
+8
روشنا
روشنا
ﺎﺑﺎﻡﺍﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻗﻄﻌﻪ....؟ . . . . . . . . . . . ﻣﯿﮕﻢ ﻧﻪ!! ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ...؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 18:52
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز خونه ی داییم اینا بودم،
تلفنشون زنگ زد.
پسرداییم که 5سالشه جواب داد؛بعدش زن داییمو صدا کرد گفت :
مامان ... بیا گودزیلاس!
گفتم : سروش این چه حرفیه؟ گودزیلا یعنی چی؟
میگه : مامانم گفته عمه هات زنگ زدن بگو : گودزیــلا !
اگه خاله هات بودن بگو : نازیـــلا !
میگم : خب حالا کی بود ؟

میگه : مامانت بود دیـــــگه ...!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:21
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضی از زخم ها رو باید درمان کنی تا بتونی به راهت ادامه بدی ...
اما بعضی از زخمها تا ابد باید بمونه تا هیچ وقت راهتو گم نکنی !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:03
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.واس روز پدرم گوشی گالگسی خریده بودم نصف شبی اومده در اتاقم میگه دخترم این چیه خ[!] ؟؟ میگم بابایی گوشی جدید هستش دیدم گوشیت کار نمیکنه خریدمش بعدش با تعجب میگه په!! کو جورابش ؟!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:02
+5
be to che???!!
be to che???!!
عكس العملهاي خانواده بعد از اينكه من با سر و دستي خونين مال در اثر تصادف به خونه اومدم:
مامانم: صاف ميري حموم خودتو به جايي نميزني نجس كاري بشه
داداشم: =))))))))) باز رفتي تو ديوار:))))))))
بابام:به بيمه خبر دادي؟
مامان بزرگم:ناهار خوردي مادر جون؟؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 16:59
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضی از پسرا رو که میبینم دلم میخواد بهشون بگم :
خوشکل خانوم کدوم آرایشگاه میری!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 12:09
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
برنامه ماه عسل بود اون پدر و مادر رو سورپریز کرد یه بچه بهشون داد میگم کاش منم دعوت میکرد برنامه بعد میگفت یه سورپریز دارم واسط بعد یه پسر خوشگل و قد بلندو خوشتیپ مودب با اصالت میومد داخل میگفت این آقا عاشق شماست منم اشک شوق میریختمو از احسان تشکر میکردم.......ای وای میشه؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 11:44
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه چیزی میگم نصیحت نیست به خدا اما رو حرفم فکر کن
رفیق . . .
زیادى خوبى نکن !!!
انسان است، فراموشکار است !!!
از تنهایى اش که در بیاید تنهایى ات را دور میزند !!!
پشت مى کند به تو , به گذشته اش !!!
حتی روزى میرسد که به تو میگوید: شما
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 11:11
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ