یافتن پست: #گم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود...

اینجا زمین است

اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردنن

فراموشت میکنند.........
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 15:34
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زنگ زدم پشتیبانی میگم:
چرا سرعت اینترنتم کم شده؟
میگه: چون کندی سرعت دارین!
گفتم اجرکم عندالله خیالم راحت شد
یه خانواده از نگرانی در اوردی ! پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودما !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 14:51
+2
saman
saman

-:..:-...:.....:-:..-..::....:-..-..-:...---:.....:::...--:..:::- ...

کاش کور بودی می­فهمیدی چی دارم میگم.

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 14:20
+2
saman
saman
در CARLO

ميخوام بگم دوستت دارم... ولی نهبه 21 زبان زنده دنيا... بلکه به زبان قلبم... گوش کن: تالاپ..تولوپ

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 14:15
+2
saman
saman
در CARLO

میگن همه چیز زیر بارون قشنگتر میشه: گلها ، درختها و ... میگم تو هم یه سر برو زیر بارون شاید یه فرجی شد!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 13:59
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه روز ی خره میره خواستگاری ی اسبه...
.
.
.
.
.
.
.
.
تا این پایین اومدی بقیشو بخونی
آخه خر خواستگای میتونه بره!!
نکنه انتظار داشتی بگم
بابای اسبه جواب رد داد به خره...
چون بچشون قاطر میشه؟
برو عزیزم این چرت و پرتا
واست نون و آب نمیشه...
خجالت بکش هم سن و سالای تو الان دارن اورانیوم درست میکنن...
والا..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 13:50
+2
saman
saman
در CARLO

دوست داري بگم ميخواهم هر روز صبح با صدات بيدار شم، بعد بگم با ساعتم بودم؟دوست داري بگم چرا رفتي؟ بعد بفهمي با برق بودم؟ دوست داري بگم هر جاباشيپيدات ميکنم بعد بفهمي با دسته کليدم بودم؟ دوست داري بگم دوستت دارم، بعد فکر کني ... نه ديگه  اين دفعه با خودت بودم.

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 12:55
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دانه آرام بر زمین غلتید رفت و انشای کوچکش را خواندگفت باغی بزرگ خواهم شد تا ابد سبز سبز خواهم ماندغنچه هم گفت گرچه دل تنگم مثل لبخند باز خواهم شدبا نسیم بهار و بلبل باغ گرم راز و نیاز خواهم شدجوجه گنجشک گفت میخواهم فارغ از سنگ بچه ها باشمروی هر شاخه جیک جیک کنم در دل آسمان رها باشمجوجه کوچک پرستو گفت: کاش با باد رهسپار شومتا افق های دور کوچ کنم باز پیغمبر بهار شومجوجه های کبوتران گفتند: کاش میشد کنار هم باشیمزنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غوغا شد هریک از بچه ها بسویی رفت ومعلم دوباره تنها شدبا خودش زیر لب چنین میگفت: آرزوهایتان چه رنگین استکاش روزی به کام خود برسید! بچه ها آرزوی من اینست!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 10:56
+4
saman
saman
در CARLO

.


. .


.


. .


.


. .


فضول اگه چيزي ميخواستم بگم همون بالا ميگفتم!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 10:33
+1
saman
saman
در CARLO

یارو ميره سربازي ...


.


. .


.


. .


چيه آمدي پايين ?هنوز برنگشته که من جوکش رو بگم!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 10:31
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ