یافتن پست: روشن فکر

saman
saman
می خواند و می نوشت :

« ....  من خواب نیستم !


خاموش اگر نشستم، مرداب نیستم


روزی که برخروشم و زنجیر بگسلم؛


روشن شود که آتشم و آب نیستم! »

(نجیب زاده)

دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 21:27
+2
saeed
saeed

دوست دارم پرواز کنم تا که از میان ابرها بگذرم و به وسعت عشق تو دست یابم


دوست دارم که تنها در گوشه ای خلوت گزینم تا که شاید ذره ای از زجرهایت را حس کنم


دوست دارم در نگاه عاشقت قرق شوم تا که شاید گرمی اشکهایت را لمس کنم


دوست دارم زیر دوش آب سرد ساعتی بی اختیار بایستم تا که شاید تلخی آن لحظه را زندگی کنم


دستم را در زیر خاکستر خاموش عشقت فرو بردم اما سوختم


سوختم از آتش روشن زیر خاکسترت

دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 20:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر کبریت فروش را یادت هست ؟
او کبریت را پشت به پشت روشن میکرد ، من اما سیگارم را …
من و او هر دو دنبال خاطره هاییم …
او از سردی هوا مرد اما من طولی نمیکشد … نگران نباش ؛ همه وجودم سردی هوای توست !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 23:10
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نفس میزنم و شیشه از بخار نفسم کدر میشود … نقاشی میکشم و پاکش میکنم … خوشم میاد و دوباره تکرار میکنم این بازی دوران کودکی را !
دارد برف میاید مثل همان روزها اما اینجا منم با سیگاری روشن پشت پنجره تنهایی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 23:08
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امشب سیگارم روشن تر است . . .
چون کامهای سنگین تره من این سیگار را داغ کرده است . . .
حسرت یک لحظه نکشیدن سیگار بعد از رفتنت در دلم مانده
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 23:01
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلم میخوادتوی رگام به جای خون عشق تو باشه .
دلـــــــم میخواد تو نفسـم گرمــی مهر تو باشه .
دلم میخواد تو قلب من همیشه عشق تو باشه .
دلم میخواد آتش عشق من و تو تا زنده ایم روشن باشه .
دلم میخواد که قلب من همیشه پیش تو باشه .
دلم میخواد که فصل عشق من و تو واسه همیشه بهار باشه .
دلم میخواد که رو لبات همیشه لبخند باشه .
دلم میخواد که عشقمـــــــون توی جهـــان یکی باشه .
دلم میخواد که دست من فقط تو دست تو باشه .
دلم میخواد که رو دیوار همیشه عکس تو باشه .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 21:51
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد
و من هرگز نمی توانم کسی را که به او لبخند نزده ام از ته دل دوست داشته باشم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 17:06
saeed
saeed
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک دلم تنگ است بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهای ها دلم تنگ است بیا بنگر!! چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده و این تالاب مالامال دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی! شب افتاده است .... و من و من تنها و تاریکم !!!! و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی بیا ای مهربان با من بیا ای یاد مهتابی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:24
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخواستم جاروبرقی بکشم و در حینش آهنگم بگوشم!
ام پی ۳ مو روشن کردم شروع کردم با جدیت تمام جارو کشیدن
بعد ۵ دقیقه مامانم زد رو شونم دیدم اینجوری نگام میکنه
هدفونو در آوردم گفتم ، جانم مامان !
گفت جارو خاموشه
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:08
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خسته از تمام جهان
به خـــــــانه برمی گردی
در را که باز می کنی
چراغ را که خودت روشن می کنی
یعنی تـنـهــــــــــایی…
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 16:41
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ