ronak
از دریچه های روشن صبح عبور کن، چشم ها را باز کن و سلام کن به آغازی دوباره. صبح همگی بخیر
mehdi
عشق یعنی اینکه وقتی میخوای برسونیش، رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک تره!
parham
چیستان 2:
دو اتاق در مجاورت هم قرار دارند. هر کدام یک در دارند ولی هیچکدام پنجره ندارند. درهایشان که بسته باشد درون اتاقها کاملا تاریک است. در یک اتاق سه چراغ برق به توانهای ۱۰۰، ۱۱۰ و ۱۲۰ وات و در اتاق دیگر سه کلید برق مثل هم وجود دارد.( لطفا به شکل زیر نگاه کنید) ما نمیدانیم کدام کلید کدام چراغ را روشن میکند( مثلا نمیدانیم آیا کلید وسطی مربوط است به چراغ وسطی یا به چراغهای دیگر اما بطور قطع میدانیم که هر کدام از کلید ها یکی از چراغها را روشن میکند. همچنین ترتیب چراغها را هم نمیدانیم ). شما معلوم کنید که هر کلید مربوط به کدام چراغ است.. برای اینکار و در شروع، شما باید در اتاق کلیدها باشید و کار را از آنجا شروع کنید. شما میتوانید هر چند مرتبه که بخواهید کلیدها را روشن و خاموش کنید. اما شما تنها هستید و نمیتوانید از کسی کمک بگیرید و هیچگونه وسیله ای هم خواه برقی خواه غیر برقی بهمراه ندارید و مهمتر از همه اینکه شما حق ندارید بیش از یکبار وارد اتاق چراغها شوید و وقتیکه وارد شدید و بیرون آمدید، دیگر نمیتوانید مجددا وارد آن اتاق بشوید.
حمید
پسرها مثل شير مقاوم هستند.
پسرها مثل عقاب زرنگ هستند وهمه چيز را زير نظر دارند.
پسرها افرادي روشن فكر و آينده نگر هستند.
پسرها از غيبت كردن خوششون نمياد.
پسرها افرادي با وفا هستند واگر كسي به آنها محبتي بكنه هيچ وقت يادشون نميره .
پسرها افرادي خوش گزران هستند و از لحظه لحظه ي زندگي شان لذت مي برند.
پسرها افرادي متفكر،باهوش ودر عين حال عاقل هستند.
پسرها افرادي با شخصيت هستند و اجازه نمي دهند كسي شخصيت آنها را خورد كنه.
parham
چند پ نه پ جدید!
نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟ پـــ نــه پــــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده
میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان وضو میگیری میگی پـــ نــه پــــــ میخوام قزل الا صید کنم.
خواهرم از بیرون میاد خونه. میبینه پشت سیستمم… میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟ پـــ نــه پــــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه…!
بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ میگم پـــ نــه پــــــ اوردیم خون بده بریم.
داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟ چیزی پرید تو گلوت؟ گفتم پـــ نــه پــــــ دارم خودم رو آماده پرواز میکنم.
آهنگ گذاشتم واسه خودم دارم بیریک میرم مامانم اومد گفت داری میرقصی؟؟؟ په نه په فردا امتحان تربیت بدنی داریم دارم خودمو آماده میکنم.
از دانشگاه برگشتم خونه مامانه میگه اومدی ؟ پ ن پ….. هنوز تو راهم این داداش دوقولومه اومده چند روز جامونو با هم عوض کنیم.
امید
دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی
تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند
به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی
دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل
درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی
همواره قلب بیمارم به یاد توشود روشن
چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی