mohammadreza
شعری از مازیار فلاحی - عکس یادگاری
دل ديوونم از تو، تنها نشونم از تو
يه عکس يادگاري، که خودتم نداري
شده رفيق شبهام، وقتي که خيلي تنهام
ميگيرمش روبرو، بازم ميشي آرزو
وقتي تورو ندارم، وقتي که بيقرارم
چشامو باز ميبندم، شايد بياي کنارم
دل ديوونم از تو، تنها نشونم از تو
يه عکس يادگاري، که خودتم نداري
شده رفيق شبها، وقتي که خيلي تنهام
ميگيرمش روبرو، واسم ميشي آرزو
داره بارون ميباره، اما چه فايده داره
وقتي تورو ندارم، که بشيني کنارم
چشامو باز ميبندم، به گريه هام ميخندم
تورو صدا ميزنم، شايد بياي ديدنم.
يه عکس يادگاري، شده رفيق شبها
ميگيرمش روبرو، وقتي که خيلي تنهام
چشامو باز ميبندم، به گريه هام ميخندم
رفيق خستگي ها، باز به تو دل ميبندم
saman
روی خاکستر خاکت خاطرات مونده یادگاری
تو رفتی و خاطراتت تو یاد من گذاشتی
نه دیگه طاقت ندارم سر خاک تو ببارم
واسه دوباره با تو بودن من همیشه بی قرارم
بیا پیشم تا دوباره با تو خاطره بسازم
نذار اون خاطراتت لحظه ها رو من ببارم...