زاغو رو درخت نارِنجو نِشِسه بود
روبو اومد گفت:اِی وللو...سی ...چه رنگی!!عجب چِنگی..آمو ناموسَلمون یِی دهنی بَرَمون نَمیخونی؟
زاغو پنیرو زد زیر چِلِش گفت:بُوو ما خودومون پنیر دُزیم!!
آفلاين مي باشد! | |
بازديد توسط کاربران سايت » 27097 | |
سیاهه ای از آسمان | |
400 پست | |
زن | |
حالت من: مشکوک | |
ايران - همین اطراف.کنار رازقی ها | |
فراري | |
چیزهایی که بخاطرم میاره دوستتون دارم ای انسانهای زمینی | |
از اون قدیمیا بود آنتنش 3متر و نیم بود !از همونآ | |
ژیان از مدل ژیان چاق ولاغر | |
ssinsini@yahoo.com | |
هوم؟؟؟جآااانم؟! |