آבم هـآـﮯ ایـטּ سـرزمـیـטּ ســـرבنـــב....
نــگــآه هــآیـــشــآטּ حـــرفــهــآیـــشـــآטּ
هـمـﮧ بـوﮯ سـرבـﮯ مـیـבهـב
عــشــقـ בر ایـטּ سـزمیـטּ
بـﮯ مـعـنـآسـتــ
فـقط محـبـتشـآטּ ایـטּ
اسـتـ ڪـﮧ
بـرآﮯ زخـمـ هآیـتـ نمــڪـבآטּ مـﮯ آورنـב
هـمـیـטּ
اون روزها یه عده با #چادرهای-مامانشون خاله بازی میکردن...
یه عده دنگی دنگی توپ دو لایه میخریدن
مامانهای مهربون با #آب-سرد کهنه بچه میشستن..
بوی نون و نارنگی تو کیفهای مدرسه....
همه چی #خوب پیش میرفت تا اینکه...
تا اینکه #بـــــــزرگ شدیم