زیاد شوخی میکنم اما نباید پسرا سو استفاده کنننننن

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+32

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 19951
zahra
205 پست
زن - مجرد
1369-06-18
حالت من: دلقک
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران - شرق
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
راست
موسیقی سینما
k500
206پژو
170 - 70
zahra.pedrami@gmail.com
ندارم نمیدم

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(123 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(8 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

zahra
zahra
یک گروه از محققین انسان شناسی داشتن روی تفاوت مغز نژادهای مختلف انسان تحقیق می‌کردند، اول مغز یک آمریکاییه رو باز می‌کنند، می‌بینند ای بابا اینا اینقدر با الکترونیک و کامپیوتر ور رفتن که تو مغزشون پر شده از IC و مدارهای الکترونیکی. خلاصه می‌ترسن دست به یک چیزی بزنند خراب شه، زود مغز یارو رو می‌بندند. بعد مغز یک ژاپنیه رو باز می‌کنند، می‌بینند ای بابا این وضعش از آمریکاییه هم خراب تره و مغزش شده پر از مدارای نوری و چیزای عجیب غریب، خلاصه مغز این رو هم جرات نمی‌کنند دست بزنند. بعد جمجمه یک [!] رو باز می‌کنند، می‌بینند تو ش فقط یدونه سیم ازین ور جمجه رفته اونور. باخودشون می‌گن: خوب ما اینو قطع می‌کنیم، اگه دییدم خیلی ضایع شد، فوقش دوباره وصلش می‌کنیم! خلاصه سیمه رو قطع می‌کنند، یهو گوشای [!] میافته!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 13:53
+5
zahra
zahra
تریاکیه پیغام‌گیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 13:34
+5
zahra
zahra
لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت میکرده،‌ آسفالت زیاد میاره،‌ سرعت گیر میذاره!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 13:33
+5
zahra
zahra
عربه میره داروخونه میگه:‌ ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه: ‌نه. دوباره فردا میاد میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! باز یارو میگه: نه برادر، ‌اینجا داروخونس، میخ فروشی که نیست! هی چند روز این اتفاق میفته، یارو با خودش میگه:‌ بگذار برم هزار تا میخ بخرم‌،‌ یه سود حسابی بکنم. فرداش دوباره عربه میاد میگه:‌ ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه:‌ آره، 3 تا کارتون میخ می‌گذاره جلو عربه... عربه یک نگاه می‌کنه میگه::‌اََاَ....ه! ولک توچقدر میخ داری!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 12:02
+7
zahra
zahra
والا این قاسم همه صفحه رو پر کرده نه میزاره مال خودش لایک شه نه دیگران همه پست هارو پشت سر هم میده@loser
4 دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 00:25
+3
zahra
zahra
از طرف می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می کنن ؟ میگه : آخه من امتحان كردم..... پیاده خیلی راهه
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 00:22
+3
zahra
zahra
سوتی میخوای این سوتی بانک ملی!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 22:22
+6
zahra
zahra
به یک [!] میگن: 2*2 چند می‌شه؟ میگه: 5 تا! می‌گن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 14:38
+8
zahra
zahra
تو جزیره آدم‌خورا یک بابایی میره ساندویچ فروشی، یک ساندویچ مغز سفارش میده. ساندویچیه میگه: میشه 2 تومن. مرده عصبانی میشه میگه: یعنی چی؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پیش یک تومن بود! ساندویچیه میگه: آخه این مغز تهرونیه، بابا ‌بالاخره یک کلاس خاص خودشو داره. مردک هم ساندویچش رو میخوره و چیزی نمی‌گه. هفته دیگه میاد دوباره یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه:‌شد 10 تومن! یارو خیلی شاکی میشه، میگه‌: بابا چه خبرته؟! ساندویچیه میگه: آخه عزیز من،‌این دفعه مغز رشتیه، کلی فسفر داره به جان تو! باز طرف چیزی نمی‌گه و پول و میده و ساندویچش رو می‌خوره. هفته بعد دوباره میاد و یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه: میشه 100 تومن! یارو دیگه پاک شاکی میشه و ساندویچ رو می‌کوبه رو میز داد میزنه: این چه مسخره بازیه دراوردی؟! ساندوچیه میگه:‌آخه عزیز من،‌این یکی مغز [!]،‌ باید 100 تا کله بشکنیم تا ازش یک ساندویچ دربیاد!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 14:01
+10
zahra
zahra
[!] و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمی‌گرده به [!] میگه اسم توچیه؟! [!] اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 13:32
+9