zahra
اشکـــهایم که سرازیـــر میشوند
دیری نمی پایدکه قنـدیل می بندد
عجیــب ســـرد است هوای نبودنــــت ..
zahra
ويرانه نه آن است كه جمشيد بنا كرد
ويرانه نه آن است كه فرهاد فرو ريخت
ويرانه دل ماست كه با هر نگه تو صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت!
zahra
خواب بودم
بالشی نرم درآغوشم گذاشتی و رفتی ...
برای جبران نبودنت
برای اینکه بی خواب نشوم بی تو
و ندانستی که یک نگاهت به صدآغوش می ارزید
بیدار شدم و در پی نگاهت....
آغوشم پربود و چشمانم خشکیده به در....
مهربانی هایت با دلم سازگار نیست...!
برگرد...
zahra
ما دوچشم داریم تا ببینیم . دو دست داریم تا نگه داریم . دو پا داریم تا قدم بزنیم . تو گوش داریم تا بشنویم . اما چرا فقط یک قلب داریم ؟ چون آن قلب دیگر به کس دیگری داده شده تا ما اورا پیدا کنیم تا بتوانیم عشق بورزیم و عشق ورزیده شویم ..
zahra
همه می گن دوست داشتن تو درد زیادی به آدم می ده ... اما مندرد خیلی بیشتری کشیدم چون تو دوستم نداشتی
zahra
ابرهای خاکستری آسمان دلم
خوب می بارند
چه بد.......!
zahra
باز در چهره خاموش خيال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستي سوزت
zahra
استاد شرمنده هرکاري کردم جواب آخر درست درنيومد، بجاش براتون چندتا جملهي قشنگ نوشتم.
" دکتر شريعتي - پانويس برگهي پاسخنامهي ديفرانسيل 2 "
zahra
ما زنهـــا
قرار نیست تنها برای مـــردها زندگی کنیم
حتی اگر زشـت یا زیبـــا باشیم
چــاق باشیم یا لاغـــر
باید برای خـــود زندگی کنیم
آنگـــاه که خود را دوست داشتی
دیگران را دوست خواهی داشت
و زیبایی درون تـــو
در صورت تو متجلی خواهد شد
و این است زیبــائی واقعـــی یک زن